بوکان؛ روایتی از شلیک صدها گلوله ساچمەای در چندین مرتبه و با قرار دادن اسلحه بر روی شکم محمود عبدی در جریان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی
غروب ٢٨ آبان ١٤٠١، محمود عبدی، معترض و مددیار ۴۳ ساله اهل بوکان که در جریان اعتراضات مردمی این شهر، به همراه تعدادی نقش خودسازماندهی برای کمک به مجروحین را برعهده گرفته بود، چهار مرتبه هدف شلیک ۴۰۰ الی ۵۰۰ گلوله ساچمهای نیروهای سرکوب قرار میگیرد و به شدت زخمی میشود.
آقای عبدی در نتیجه شلیک گلولههای ساچمهای از ناحیه آرنج دست چپ، هر دو پهلوی اطراف شکم، پا، قسمتی از ران و پشت دچار جراحات شدیدی میشود. او مدتی پس از بستری شدن در بخش ICU بیمارستان و مخفیانه زندگی کردن در ایران، به دنبال شناسایی و تعقیب نهادهای امنیتی با هدف بازداشت، از ایران خارج میشود.
کُردپا کە بە صورت اختصاصی روایت زخمی و کشتهشدگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی را مستند میکند، اینبار در گفتوگو با «محمود عبدی»، شهروند ۴۳ ساله اهل بوکان به نحوه زخمیشدن او در جریان اعتراضات مردمی این شهر پرداختە است.
نحوه شرکت محمود عبدی در اعتراضات مردمی بوکان و خودسازماندهی گروهی جهت جابجایی و مداوای مجروحان؛
محمود عبدی، معترض و مددیار زخمیشده در گفتوگو با کُردپا در مورد نحوه شرکت در اعتراضات مردمی بوکان و خودسازماندهی گروهی میگوید؛ بە همراە چند تن از دوستانم از همان روزهای اولیه، در اعتراضات شرکت کردیم، از زمانی که «جرقه اولیە انقلاب» زده شد. وقتی دیدیم کە اعتراضات در حال تبدیل شدن به یک خیزش انقلابی است، اقدام به خودسازماندهی کردیم و تصمیم گرفتیم گروهی را جهت مداوا و جابجایی مجروحان تشکیل دهیم.
او در خصوص نحوه خودسازماندهی گروهی میگوید؛ برای این کار تصمیم بر آن شد، هستههای کوچکتر متشکل از چند نفر در محلەهای مختلفی کە شروعکننده اولیه اعتراضات هستند، مستقر شویم. من به همراه یکی از دوستانم به نام «اسماعیل کرامتی» در جادە «حصار و عشایر» فعالیت میکردیم. کار بدین گونە بود کە آقای کرامتی ماشینش را در پارکینک یکی از آشنایان پارک میکرد و با چندین تن از آشنایان هماهنگ میکردیم که در صورت زخمی و مجروح شدن معترضان، آنها را به منزلشان انتقال میدهیم.
گرچه در بسیاری از مواقع مجبور میشدیم بە منازل مردم بدون هماهنگی پناه ببریم، با این وجود آنها بهتر و بیشتر هم در کمک به مجروحین مشارکت میکردند. میتوانم بگویم خودسازماندهی مردم بوکان مثل دیگر شهرها پُررنگ بود و هر گروهی گوشهای از کار را برعهده گرفته بود.
«توحشگری» نیروهای سرکوبگر در بهمنماه ۱۴۰۱ و شلیک صدها گلوله ساچمهای به صورت هدفمند در چندین مرتبه به محمود عبدی؛
به گفته آقای عبدی؛ آبان ١٤٠١، میزان سرکوب و «توحشگری» مقامات و نیروهای سرکوبگر سپاه و حکومت بە اوج خود رسید. سرکوبگران بدون هیچگونه ملاحظەای به مردم معترض در خیابان حملە و شلیک میکردند؛ تنها در بهمنماه تعداد بسیاری از شهروندان در سنین مختلف کشتە و زخمی شدند.
این معترض بوکانی در خصوص زخمیشدن خود میگوید؛ غروب ٢٨ آبان ١٤٠١، در حالیکە همراە کاک «اسماعیل کرامتی» بعد از کمک کردن بە چندین شهروند، به سمت ماشین در حرکت بودیم؛ در خیابان مسجد «حضرت حمزە»، از پشت سر توسط یک ماشین نیروهای سرکوب کە چراخهایش را خاموش کردە بود، هدف تیراندازی قرار گرفتیم. بلافاصله هرکدام به سمتی فرار کردیم، با این وجود چند گلوله ساچمهای بە ناحیە ساق و ران پایم شلیک شد. نیروهای سرکوب با ماشین تعقیبم کردند، زمانی که به من نزدیک شدند از پشت سر مجددا چندین گلوله ساچمەای بە آرنج دست چپم شلیک کردند و بە شدت زخمی شدم.
نیروهای سرکوب به تعقیب و شلیک آقای عبدی ادامه میدهند، او تلاش میکند خود را به داخل کوچهای برساند؛ اما در همان لحظه که تلاش میکند به داخل کوچهای بپیچد، از شدت جراحات وارده ساچمههایی که به پشت و آرنجش شلیک شده بود به زمین میخورد.
آقای عبدی در روایت این لحظات ادامه میدهد؛ پس از مدت کمی که بر زمین افتادم، ماشین نیروهای سرکوب را در مقابلم دیدم، انتظار داشتم مرا دستگیر کنند و با خودشان ببرند. اما یکی از نیروهای سرکوب کە در کنار رانندە نشستە بود، از داخل ماشین شروع بە تیراندازی به سمت من کرد و تعداد زیادی گلوله ساچمەای بە اطراف و ناحیەی راست شکمم شلیک کرد. سپس تیرانداز از ماشین پیاده شد و با فحشدادن و ناسزا گفتن شروع به ضرب و جرح شدید من به وسیلە قنداق اسلحەاش کرد. در ادامه نیز اسلحهاش را مستقیم روی شکمم گذاشت و به داخل شکمم گلولههای ساچمهای شلیک کرد.
آقای عبدی میگوید؛ نیروهای سرکوب گمان میکردند بهزودی جان خود را از دست خواهم داد، به همین دلیل نیمه جان مرا رها کردند و رفتند.
شلیک صدها گلوله ساچمهای به شش قسمت از نواحی بدن محمود عبدی در چهار مرتبه؛
آقای عبدی در نتیجه دستکم چهار بار شلیک گلولههای ساچمهای، از ناحیه آرنج دست چپ، هر دو پهلوی اطراف شکم، پا، قسمتی از ران و پشت به شدت زخمی میشود. او هدف ۴۰۰ الی ۵۰۰ گلوله ساچمهای قرار میگیرد.
این معترض ۴۳ ساله بوکانی در اینباره میگوید؛ در نتیجه اصابت شمار بالای گلولههای ساچمهای، آرنج دست چپم شکستە است و هنوز ساچمههایی در نزدیکی عصبهای آرنجم قرار دارند. به صورت کلی هنوز بیش از ٤٠٠ گلوله ساچمەای در ناحیههای ساق پا، قسمتی از ران، پشت، آرنج دست چپ و هردو پهلوی اطراف شکمم باقی ماندهاند. همچنین هنوز هم از ناحیه شکم و قفسە سینه درد شدیدی دارم.
آقای محمود عبدی مشخصا در جادە «حصار- خیابان مسجد حضرت حمزه» توسط نیروهای سرکوبگر_حکومتی هدف شلیک گلوله قرار میگیرد.
انتقال محمود عبدی به مکانی امن توسط نیروهای مردمی و سپس انتقال به بیمارستان و بستری شدن در بخش ICU:
وقتی محمود عبدی بهصورت زخمیشده بهحال خود رها میشود، مردم به کمک او میشتابند، اسماعیل کرامتی دوست و همراه آقای عبدی نیز به سراغش بازمیگردد و همراه مردم او را به مکان امنی انتقال میدهند.
این معترض و مددیار زخمیشده در خصوص انتقال خود به بیمارستان میگوید؛ پس از آنکه به مکان امنی برای مداوا منتقل شدم، چندین تن از دکترین و پرستاران کە با ما همکاری میکردند، بە این نتیجە رسیدند، به دلیل خطر احتمال خونریزی داخلی از ناحیه شکم بهتر از به بیمارستان منتقل شوم.
زمانی که بە بیمارستان رسیدم، بلافاصله به اتاق عمل منتقل شدم و به مدت چهار ساعت و نیم تحت عمل جراحی قرار گرفتم؛ سپس در بخش ICU بیمارستان بستری شدم.
ترخیص زودهنگام از بیمارستان با رضایت شخصی و چندین ماه زندگی مخفیانه در منزل یکی از آشنایان؛
پس از انجام عمل جراحی، آقای عبدی به مدت ١٢ روز در بیمارستان «قلیپور» بوکان بستری میشود، اما از بیم بازداشت با رضایت شخصی، ترخیص میگردد.
او در این رابطه به کُردپا توضیح میدهد؛ بعد از ١٢ روز بستری شدن، بدون اتمام معالجه از بیم بازداشت توسط نیروهای امنیتی، با رضایت کتبی از بیمارستان ترخیص شدم و چندین ماه در منزل یکی از آشنایان مخفی زندگی کرد؛ زیرا در منزل شخصی از بیم بازداشت و ضرب و شتم نیروهای امنیتی، امنیت نداشتم.
خروج اجباری از ایران بهدلیل شناسایی و یورش نیروهای امنیتی به منزل جهت بازداشت محمود عبدی؛
این مددیار زخمیشده، پس از مدتی با وجود درد و مشکلات جسمانی بە زندگی عادی و روزمرە برمیگردد. اما به دنبال شناسایی شدن توسط نهادهای امنیتی تحت تعقیب و بازداشت قرار میگیرد.
او در این خصوص به کُردپا میگوید؛ اوایل بهار ۱۴۰۲ بود کە نیروهای امنیتی بە منزل دوستم آقای «اسماعیل کرامتی» یورش بردند، همچنین از طرف نهادهای امنیتی با من تماس گرفته شد که خودم را به این نهاد معرفی کنم. به همین دلیل با دوستم تصمیم گرفتیم برای مدتی بوکان را ترک کرده و هرکدام به مکان دیگری رفتیم.
آقای عبدی در ارتباط با ادامه فشار و تهدید نهادهای امنیتی اشاره میکند؛ در مدت زمانی که در مکان نامشخصی مخفی شده بودم، نیروهای سرکوبگر_امنیتی بە منزل من هم جهت بازداشت یورش بردە بودند. در نهایت به دلیل ادامه فشارها جهت بازداشت، تصمیم گرفتم ایران را ترک کنم و همراه دوستم آقای اسماعیلی که ماهها بود مخفیانه زندگی میکردیم، اواخر تابستان ۱۴۰۲ از ایران خارج شدیم.
محمود عبدی؛
محمود عبدی، فرزند عبداللە و امهانی، متولد سال ١٣٥٨ در شهرستان بوکان میباشد.
او از فعالین مدنی و فروشندە جانبی موبایل در شهر بوکان بودە است.
آقای عبدی هماکنون بە عنوان پناهندە ساکن اقلیم کردستان عراق است.