سنندج؛ روایتی از شلیک ۱۲۰ گلوله ساچمهای به سید عدنان حسینی و بازداشت او با چشمان آسیب دیده و شکنجه در بازجویی و تهدید به مرگ
آسیبدیدگان چشمی در جریان خیزش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی، از جمله گروه بزرگ زخمیشدگان بودند که تعداد بالای آنها نشان میدهد نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی به عمد اقدام به شلیک به سر و صورت شهروندان کرده و از آن به عنوان یکی از الگوهای هدفمند سرکوب استفاده کردهاند.
سنندج اولین شهری بود که به اعتراضات سقز پیوست و در جریان خیزش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی قلب تبنده این خیزش بود. تعداد ۱۹ جانباخته و صدها زخمی و بیشترین تعداد بازداشتهای هدفمند در این شهر نیز سرکوبی بود که جمهوری اسلامی مرتکب آن شده است.
کُردپا کە بە صورت اختصاصی روایت زخمی و کشتهشدگان خیزش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی را مستند میکند، اینبار در گفتوگو با سید عدنان حسینی، به نحوه زخمی شدن او در جریان اعتراضات مردمی شهر سنندج پرداخته است. آقای حسینی بر اثر شلیک گلولههای ساچمهای، بینایی چشم راست خود را از دست داد و به دنبال بازداشت نیز به شدت شکنجه شد. او همچنین به دلیل شکایت از نیروهای سپاه با گذاشتن اسلحه بر شقیقه همسرش تهدید به مرگ شد.
شلیک ۱۲۰ گلوله ساچمهای به سید عدنان حسینی در «محله نایسر» سنندج؛
آقای حسینی که بە گفتە خودش بە صورت گروهی فعالیت کرده است، هدف شلیک اسلحە «شاتگان» و اصابت گلولەهای ساچمەای قرار گرفته و از ناحیه کمر به بالا به شدت زخمی شده است. بهگونهای که بیشترین گلولەها بە سر و گردن و شکم او برخورد کردە و موجب نابینایی کامل چشم راست و از بین رفتن درصد کمی از بینایی چشم چپش گردیدە است.
سید عدنان حسینی در مورد حضور خود در اعتراضات و شلیک نیروهای سرکوبگر به کُردپا میگوید؛ ما بە صورت گروهی در خیابانهای سنندج و با شعار ژن، ژیان، ئازادی در حال مبارزه خشونت پرهیز بودیم کە توسط نیروهای سرکوبگر_حکومتی مورد شلیک اسلحە «شاتگان» قرار گرفتم و از ناحیە هر دو چشم به شدت زخمی شدم.
بە گفتە سید عدنان حسینی، او و همرزمانش در تاریخ ۳۰ آبان ١٤٠١ در «شهرک نایسر» سنندج در کمین نیروهای سرکوبگر_حکومتی گرفتار شدند و هدف شلیک اسلحه شاتگان قرار گرفتند. در نتیجه این تیراندازی آقای حسینی مورد اصابت ۱۲۰ گلوله ساچمهای از ناحیه کمر به بالا قرار گرفت.
انتقال سید عدنان حسینی به سه بیمارستان و از دست دادن بینایی چشم راست؛
آقای حسینی در این خصوص بە کُردپا می گوید؛ بلافاصلە پس از زخمی شدن، توسط همراهمانم از محل حادثە دور و بە بیمارستان «کوثر» سنندج، منتقل شدم. اما بە دلیل وخامت چشمم، در اسرع وقت از بیمارستان «کوثر» من را بە بیمارستان "فارابی" انتقال دادند.
چشم راست این معترض زخمیشده در بیمارستان «فارابی» تهران مورد چندین عمل جراحی قرار میگیرد، اما به دلیل وخیم بودن وضعیت چشمش بە کلینیک «نوین دیدگان» تهران منتقل میشود و با وجود اینکه مورد چندین عمل جراحی دیگر چشم قرار میگیرد، اما بینایی چشم راستش را کامل از دست میدهد.
طبق گفتە پزشکان، ادامه جراحیهای بعدی چشم آقای حسینی دیگر در داخل ایران امکان پذیر نیست و او باید در خارج از کشور به ادامه درمان و جراحی بپردازد.
این معترض آسیبدیده از ناحیه چشم در مورد شدت جراحات وارده به چشمش میگوید؛ دو عدد گلولە ساچمەای از جنس «سرب» با اسلحە شاتگان بە چشم راستم برخورد کرده کە باعث آسیبدیدگی «عصبیە» چشمم گردیدە است. همچنین یک عدد ساچمە در داخل مردمک چشم چپم باقی ماندە است.
تلاش نیروهای امنیتی در کلینک «نوین» تهران جهت بازداشت سید عدنان حسینی و در نهایت بازداشت او در سنندج؛
آقای حسینی در خصوص اقدام نیروهای امنیتی در کلینیک «نوین» تهران برای بازداشتش بە کُردپا میگوید؛ چهارمین عمل جراحی روی چشمانم انجام گرفته بود که نیروهای امنیتی در تلاش برای بازداشتم بودند و پس از متوجە شدنم از کلینیک «نوین» تهران فرار کردم. اما با این وجود هنگامی که بە سنندج برگشتم، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدم.
بازداشت سید عدنان حسینی و ناشنوایی گوش چپ و شکستن چهار دندان، همچنین تهدید به مرگ خود و خانوادهاش در مدت ۱۱ روز بازداشت و بازجویی؛
سید عدنان حسینی پس از چهار بار عمل جراحی چشم راست و زمانی که نیروهای امنیتی در تلاش برای بازداشت او در کلینک «نوین» تهران بودند و پس از بازگشت به سنندج از بیم بازداشت در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۱ توسط نیروهای لباس شخصی (ناشناس) کە صورتهای خود را با نقاب پوشاندە بودند، بازداشت شد. بهگفته آقای حسینی در این رابطه؛ نیروهای امنیتی پس از بازداشتم من را با چشمان بسته بە داخل یک ماشین انتقال دادند و بە مکان نامعلومی منتقل کردند.
آقای حسینی در خصوص شکنجه و تهدیدات علیه خود در زمان بازداشت میگوید؛ در مدت ١١ روز بازداشت، شکنجەهای بسیاری را تحمل کردم کە موجب جراحات شدید به بدنم شد. از جمله؛ ناشنوایی کامل گوش چپ و شکستەشدن چهار عدد دندان. گرفتن اعتراف اجباری و تهدید به مرگ مستقیم خودم و همسر و فرزندم در صورت رسانەای کردن خبر بازداشت من نیز از دیگر فشارهای زمان بازداشت بود.
این معترض بازداشتشده در نهایت پس از ١١ روز شکنجە، در یکی از نیمەهای شب در نزدیکی شهر سنندج با چشمانی بستە از ماشین به بیرون پرت شده بود.
این آسیبدیده اعتراضات از ناحیه چشم در خصوص بازجویانش میگوید؛ بازجوها با زبان «کلهری» با من صحبت میکردند، به همین دلیل احتمال میدهد نیروهای بازداشت کنندە از ماموران اطلاعات سپاە پاسداران بودهاند، هرچند تاکنون نمیداند این ۱۱ روز را در کجا بازداشت و بازجویی شده است.
تهدید خانوادە سید عدنان حسینی بە مرگ و گذاشتن اسلحە بر شقیقە همسرش جهت صرفنظر از شکایت؛
این معترض زخمیشده خیزش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی کە هم اکنون به کشور آلمان پناهنده شده است، دربارە شکواییە خود از نیروهای سرکوبگر-حکومتی در دادگاه انقلاب سنندج بە کُردپا میگوید؛ پس از آزادی از ١١ روز بازداشت و شکنجە در مکانی نامعلوم، بدون هیچگونە دلیل، مدرک و حکم قضایی از سپاە پاسداران شکایت کردم تا شاید بتوانم اشخاصی را در این نهاد سرکوبگر محکوم کنم. اما بلافاصله پس از شکایت در همان شب نیروهای امنیتی به خانە من حمله کردند و تهدید بە مرگ شدم.
آقای حسینی در مورد چگونگی یورش ماموران امنیتی بە خانەاش میگوید؛ نیروهای امنیتی اسلحە را روی شقیقە همسر و بچەام گذاشتند و تهدید کردند کە باید از شکایت خود صرفنظر و پیگیری را متوقف کنم.
سید عدنان حسینی؛
سید عدنان حسینی، فرزند سید ابراهیم و حنیفە، متولد یکم فروردینماە سال ١٣٧٧ در سنندج است.
او متاهل و داری یک فرزند ٢ سالە میباشد. آقای حسینی به شغل آزاد مشغول بوده است و هماکنون برای عمل جراحی و از بیم از بازداشت مجدد بە کشور آلمان پناە شدە است.
آماده و تنظیم؛ ستار ابراهیمی