مهاباد؛ دیاکو آکوش آلبلاغی معترضی که بازگشت بینایی چشم چپش صفر است و شاهد ۲۰ معترض زخمیشده چشم تنها در یک اتاق بیمارستان بوده است
آسیبدیدگان چشمی در جریان خیزش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی، از جمله گروه بزرگ زخمیشدگان بودند که تعداد بالای آنها نشان میدهد نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی به عمد اقدام به شلیک به سر و صورت شهروندان کرده و از آن به عنوان یکی از الگوهای هدفمند سرکوب استفاده کردهاند.
اگرچه به دلیل فضای شدید امنیتی آمار دقیقی از معترضان زخمیشده از ناحیه چشم در دسترس نیست، اما افشارگری تعداد زیادی از افرادی که نیروهای سرکوب به چشمشان شلیک کرده بودند و اینکه هر کدام از زخمیشدگان چشم خود شاهد تعدادی دیگر از این زخمیشدگان در جریان اعتراضات و یا در بیمارستانها بودهاند؛ همچنین هر کدام از شاهدان عینی نیز در روایتهایشان از چندین تن از زخمیشدگان مطلع هستند؛ پی به وجود تعدادی بالای زخمی شدگان چشم خواهیم برد. از دیگر سو در اوایل آذر ١٤٠١ نیز دهها پزشک متخصص چشم در ایران با انتشار نامهای نسبت به استفاده از گلولههای ساچمهای و پینتبال در سرکوب معترضان و از دست رفتن بینایی آنها هشدار دادند.
کُردپا کە بە صورت اختصاصی روایت زخمی و کشتهشدگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی را مستند میکند، اینبار در گفتوگو با دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی، شهروند اهل مهاباد به نحوه زخمی شدن او در جریان اعتراضات مردمی این شهر پرداخته است. آقای آکوش آلبلاغی در نتیجه شلیک گلوله ساچمهای به چشم چپ حدود ۸۰٪ قدرت بینایی خود را از دست داده و به علت پارگی قرنیە چشم، احتمال بازگشت بینایی او نزدیک بە صفر میباشد.
نحوه زخمی شدن دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی در جریان اعتراضات مردمی مهاباد در خیابان «منبع»؛
دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی در مورد حضور خود در اعتراضات و شلیک نیروهای سرکوب به کُردپا میگوید؛ شامگاه ۱۹ مهر ۱۴۰۱، زمانی که هوا به سمت تاریکی میرفت، جمعی از شهروندان اهل مهاباد با تجمع کردن در خیابان «منبع» به صورت مسالمتآمیز حمایت خود را از جنبش ژن، ژیان، ئازادی اعلام نمودند، اما پس از بیست دقیقه نزدیک به ۸۰ تا ۱۰۰ تن از نیروهای سرکوبگر-حکومتی که متشکل از سه گروه (نیروهای بومی که سلاح کلاشینکف در اختیار داشتند، نیروهای انتظامی و یگان ویژه مسلح به سلاح ساچمەای و کلاە کاسکت بر سر)، اعتراضات مردمی شهروندان را به خشونت کشاندند و اقدام به تیراندازی به سوی معترضین کردند. آقای آکوش آلبلاغی یکی از معترضانی بوده که در این شب هدف شلیک گلوله ساچمهای نیروهای سرکوب قرار میگیرد و از ناحیه چشم چپ به شدت دچار آسیبدیدگی و پارگی قرنیه میشود.
مدوای مردمی دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی و خودداری از مراجعه به مراکز درمانی مهاباد از بیم بازداشت؛
آقای آکوش آلبلاغی در این خصوص به کُردپا میگوید؛ پس از زخمی شدن چشمم، مردم من را از خیابان «منبع» به مکان امنی منتقل کردند، اما از بیم بازداشت از مراجعه به بیمارستان و مراکز درمانی مهاباد خودداری کردم. به همین دلیل به مدت دو روز خود را مخفی کرده و همراهان و آشنایان به مداوای من پرداختند تا اینکه با کمک و راهنمای یکی از برادرانم که در خارج از ایران سکونت دارد، به بیمارستان «نیکوکاری» تبریز منتقل شدم.
از دست دادن ۸۰٪ قدرت بینایی چشم چپ دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی تا مشاهدات او از بستریشدن ۲۰ معترض زخمیشده از ناحیه چشم تنها در یک اتاق بیمارستان «نیکوکاری» تبریز؛
پس از انتقال و پذیرش این معترض جوان در بیمارستان «نیکوکاری» تبریز و انجام عمل جراحی چشم؛ به دلیل آسیبدیدگی شدید ناشی از شلیک ساچمه، چشم او حدود ۸۰٪ قدرت بینایی خود را از دست میدهد. همچنین به علت پارگی قرنیە چشم، احتمال بازگشت بینایی دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی نزدیک بە صفر میباشد.
آقای آکوش آلبلاغی در خصوص عمل جراحی و پارگی قرنیه چشم چپ خود بە کُردپا گفت؛ در نتیجه عمل جراحی، چشم چپم ۱۸ بخیه خورده است، زیرا علاوه بر شلیک ساچمه به چشمم، به علت شکستن شیشە عینکم، تکەای از آن نیز بە داخل چشمم فرو رفتە بود.
آقای آکوش آلبلاغی در خصوص مشاهدات خود طی دو روز بستریشدن در بیمارستان «نیکوکاری» تبریز و تعداد زخمیشدگان چشم در یک اتاق این بیمارستان میگوید؛ طی دو روز بستری شدنم در بیمارستان «نیکوکاری» تبریز و در اتاقی که من بستری شده بودم، حدود ۲۰ نفر از آسیبدیدگان چشمی از شهرهای «کرمانشاه، سقز، بوکان و مهاباد» که با شلیک نیروهای سرکوبگر-حکومتی از ناحیه چشم زخمی شده بودند، تنها در یک اتاق بیمارستان بستری بودند. یکی از این آسیبدیدگان چشمی یک شهروند اهل مهاباد بود که از ناحیه هر دو چشم به شدت دچار آسیب شده بود.
دو بار احضار دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی به اداره اطلاعات مهاباد همراه با ضرب و شتم و تهدید به مرگ؛
باتوجه به اینکه زخمیشدگان پس از شناسایی شدن توسط نهادهای امنیتی تحت فشار شدید این نهادها قرار میگرفتند، آقای آکوش آلبلاغی نیز از این امر مستثنا نبود. احضار و ضرب و شتم توسط اداره اطلاعات مهاباد، تهدید به مرگ و انکار زخمیشدن توسط نیروهای سرکوبگر-حکومتی بخشی از فشارهای امنیتی وارده بر این معترض زخمیشده بوده است.
به گفته دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی در این خصوص؛ پس از ترخیص شدنم از بیمارستان «نیکوکاری» تبریز، اداره اطلاعات مهاباد طی تماسی با پدرم خواستار معرفی من به این نهاد امنیتی شدند؛ تماس و فشار امنیتی بر خودم نیز ادامه داشت؛ به همین دلیل در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۱ خودم را به اداره اطلاعات مهاباد معرفی کردم.
آقای آکوش آلبلاغی در این نهاد امنیتی نزدیک به پنج ساعت مورد بازجویی خشونتآمیز و همراه با تهدید قرار میگیرد. او در اینباره میگوید؛ در این مدت ابتدا یکی از بازجویان از دلیل آسیبدیدگی چشمم پرسید، سپس یک چشمبند به من داده و بازجوی دوم به محض واردشدن اقدام به ضرب و شتم من کرد. بازجوی دوم علاوه بر ضرب و شتم من با «مشت و لگد»، خانوادهام را تهدید میکرد و میگفت تنها راه نجاتت «مرگ» است و «تو از دست ما زنده نخواهی ماند».
بازجویان با ضرب و جرح شدید، تهدید به مرگ و فشار بر اعضای خانواده آقای آکوش آلبلاغی را مجبور کردند، زخمیشدن چشمم را توسط نیروهای سرکوب انکار کند و پس از نزدیک به پنج ساعت بازجویی خشونتآمیز او را آزاد کردند.
احضار این معترض زخمیشده به نهادهای امنیتی ادامه پیدا میکند و مجددا به اداره اطلاعات مهاباد احضار میشود. این معترض آسیبدیده چشمی در مورد احضار دوم خود بە ادارە اطلاعات مهاباد میگوید؛ قبل از احضار مجدد من به اداره اطلاعات مهاباد، دو ماشین از نوع سمند، یکی با پلاک شماره ۱۷ ارومیه و دیگری ماشین پژوه ۴۰۵، در خیابان تعقیبم میکردند. هنگامی که برای بار دوم در تاریخ ۳ آبان ۱۴۰۱ به اداره اطلاعات مهاباد احضار شدم، اما به خانوادهام اطلاع ندادم. در این نهاد امنیتی پس از ۲۰ دقیقه بازجویی و ضرب و جرح و ارعاب مرا آزاد کردند.
فشار و تهدیدات ادامهدار نهادهای امنیتی، دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی را مجبور به خروج از ایران کرد؛
آقای آکوش آلبلاغی با وجود دوبار احضار و بازجویی خشونتآمیز توسط ادارە اطلاعات مهاباد؛ بهصورت مستمر تحت نظارت و تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفته و حتی امکان خروج از محدوده شهر مهاباد برای او وجود نداشته است.
بە گفتە دیاکو (سمکو) آکوش آلبلاغی در این خصوص؛ در صورت خارج شدنم از شهر مهاباد، از بیم بازداشت مجدد توسط نیروهای امنیتی، خانوادەام را در جریان قرار میدادم. در نهایت به دلیل تحت تعقیب قرار گرفتنهای ادامهدار نیروهای امنیتی و عدم امنیت جانی، مجبور شدم از زادگاە خودم (مهاباد) بە یکی از کشورهای همسایە ایران پناهندە شوم.
او اکنون در یکی از کشورهای همسایه ایران به صورت مخفی زندگی میکند و همچنان چشم چپش نیازی به عمل جراحی و رسیدگی پزشکی دارد.
فشارهای امنیتی بر زخمیشدگان اعتراضات رویه خشونتآمیزی از ادامه سرکوب بوده و است. جمهوری اسلامی با اقدام به بازداشت، احضار و تهدیدات مدوام بعد از شناسایی زخمیشدگان آنها را تحت فشار شدید قرار داده است.
شاهدان عینی در این خصوص به کُردپا میگویند؛ پس از سرکوب شدید معترضان و شلیکهای مستقیم و در بسیاری از موارد از فاصلهی نزدیک به آنان که منجر به زخمیشدن و حتی معلولیت تعدادی از آنها شده است؛ نیروهای امنیتی پس از شناسایی زخمیشدگان، جهت بازداشت به منازل این افراد هجوم بردهاند. همچنین سرنوشت بسیاری از زخمیشدگان که هنوز در خفا تحت درمان هستند، نامعلوم میباشد. جمهوری اسلامی با زخمیکردن معترضان، از اذیت و آزار آنها دست برنداشته و سعی در بازداشت و زندانی کردنشان دارد. داستان تمام زخمیشدگان نیز که برای حفظ جان خود و فشار نهادهای امنیتی مجبور به خروج از کشور و ترک خانه و خانوادەشان شدهاند، مثل هم است.
آماده و تنظیم؛ ستار ابراهیمی