طرح کشتار زندانیان در سال 1367 طرحی برنامه ریزی شده بود
04:19 - 27 مهر 1390
رضا معینی: کشتار 67 بیمه کردن رژیم بود/ بدون برقراری عدالت آشتی ملی برقرار نخواهد شد/ تعداد زیادی از خانوادههای اعدام شدگان مورد بازپرسی و تهدید قرار گرفته اند
گفتگوی اختصاصی آژانس کُردپا با رضا معینی با محوریت اعدامهای دههی شصت ایران.
رضا معینی، مسئول ایران، افغانستان و تاجیکستان گزارشگران بدون مرز، در گفتوگو با کُردپا، اعدامهای 67 در زندان های ایران را برنامهریزی شده میداند، اما میگوید کشتارهای جمعی از سال 1358 در کردستان آغاز شد.
به گفته معینی بعد از جنگ ایران و عراق چراهای در بطن جامعه وجود داشت، که آیتالله خمینی میخواست به آنها پاسخ دهد، برای همین دست به کشتار منتقدین زد.
معینی به کُردپا گفت گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل میتواند در رابطه با اعدامهای 67 روشنگری کند.
کُردپا: هدف دولت ایران و آیتالله خمینی از اعدام های 1367 چی بوده؟ آیا معمر قذافی هم، با اعدام هایی که در اواخر حاکمیتاش انجام داد، همچون آیتالله خمینی میخواست به حکومت خود تداوم ببخشد؟ و از فروپاشی حکومت خود جلوگیری کند؟ آیا آیتالله خمینی در این امر توفیقی یافت؟
ر. معینی: من فکر می کنم دو نکته را باید مجزا کرد، یکی آنکه رویدادهای اخیر در لیبی بدون شک به نوعی انتقامگیری است که توسط معمر قذافی از مردم لیبی، از نیروهای مبارز گرفته شده، اگر آنچه را که میگویند درست باشد، یعنی قتل و عامی که در زندانها انجام شده.
در مورد کشتار 1367 صحبت متأسفانه مستند نمیتواند باشد، مگر آنکه ما همهی حقایق را بدانیم. آنچه که تا امروز ما میدانیم این است که از یکسو طرح کشتار زندانیان در سال 1367 طرحی برنامه ریزی شده بود.
به هنگام آخرین روزهای به اصطلاح جنگهای ایران و عراق اتفاق نیفتاد، حملهی مجاهدین بدون شک تأثیر داشت، اما تعیین کننده نبود.بنابر اطلاعاتی که تا امروز منتشر شده و ما از آنها آگاهی داریم، از جمله گزارشاتی که جان به در بردگان این فاجعه طرح کردهاند، خانوادهها گفتهاند و اطلاعاتی که از زندان خارج شده، در این رابطه بهطور مشخص از زمستان سال 1366 مسئلهی پایان دادن به جنگ در رابطه با جمهوری اسلامی مسئلهی اصلی بود.
این پایان دادن به جنگ به نوعی بعد از آن مسائل دیگری را در برابر جمهوری اسلامی میگذاشت. واقعیت این است که دو مسئلهی اصلی در برابر جمهوری اسلامی برای ادامهی حیاتاش وجود داشت، و به ویژه در رابطه با غرب، که بدون شک میبایست بعد از جنگ پیش برود. اگر میخواست این رژیم بماند: اول جنگ بود و سپس وضعیت حقوق بشر، به شکل کلی من میتوانم بگویم که به شکل مشخص و معین در زندانهای جمهوری اسلامی نمود پیدا میکرد. تعداد زندانیان، اعدامها، علاوه بر آنکه در سال 1367 سومین سال متوالی بود که جمهوری اسلامی از سوی کمسیون در آن موقع، که کمسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد بود، محکوم میشد.
در هر صورت این مشکل میبایست حل بشود، نگاهی به نظرات رهبران جمهوری اسلامی در آن سالها مسئلهی صلح مسلح را به ویژه از طریق چند مصاحبه، آن زمان که به او میگفتند سپهسالار رژیم، یعنی آقای رفسنجانی طرح کرده بودند. این کشتار برنامه ریزی بود، از قبل تعین شده بود و بدون شک کسانی که خود از مسئولین زندانی بودند در رژیم گذشته میدانستند که آزاد کردن زندانیان میتواند در وضعیت جنگی که شکست خورده است، در آن وضعیت به پایان رسیده، و با آن ادعاهای آزادی جهان و سپس شکست خورده بود آنهم به شکل مفتضحانهای، آنهم زمانی که هیچ غرامت و هیچ مسئلهای را حل نمیکرد. در کنار همهی اینها آزادکردن همهی زندانیان میتوانست خطرناک باشد، تصمیمی که متأسفانه گرفته شد، قتل و عام بود.
کُردپا: آزادسازی این زندانیان میتوانست چه خطری را متوجه جمهوری اسلامی بکند؟
ر. معینی: بطور واقعی آنچه که جمهوری اسلامی و آیتالله خمینی در آن روزها میگفتند بطور مشخص ادامهی جنگ، یعنی همان شعاری که میدادند اول جنگ جنگ تا پیروزی و سپس جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان. این عوض شده بود یعنی آقای خمینی مجبور شدند جام زهر را بنوشند و به مفتضحانهترین شکلی قطعنامهای را که حدودا چند ماه پیش به رژیم پیشنهاد شده بود و رد کرده بودند، دوباره بپذیرد. خوب به هر صورت همان آقای خمینی در صحبتهایش بعد از این مسئله، یک مسئلهای را طرح کرده بود، گفته بود حالا وقت چراها نیست. در سخنرانیای که ایشان بعد از پذیرش قطعنامه کردند گفتند حالا وقت چراها نیست. این چراها در جامعه بود، چرا هشت سال جنگ؟ چرا وقتی که بیشترین امتیازات را ما میتوانستیم بگیریم جنگ را پایان ندادیم؟، چرا این همه کشته؟، چرا این همه تخریب؟، چرا این همه ویرانی؟. و این چراها بدون شک با حضور مجموعهی نیروهای زندانی که اصلی ترین کادرهای سازمانهای سیاسی بودند در جامعه میتوانست بیشتر بشه و عاملی بود برای سازمان دهی عدالت.
کُردپا: یعنی آقای خمینی در این مقطع روند انقلابش، آنچه را مدنظر خودش بود، را تکمیل کرد؟ یعنی پیروزی بر همهی جریانهای سیاسی در داخل ایران و تقریبا تصفیه حساب با آنها.
ر.معینی: ببینید دقیقا از سال 1360 و آغاز دستگیریها و کشتارهای گسترده، من این نکته را یادآوری کنم که اعدامهای جمعی در سال 60 آغاز نشد، اعدامهای جمعی به شکل بعد از انقلابش، یعنی به شکل تثبیت شدهی حکومتیاش، در 28 مرداد 1358 در کردستان آغاز شد، با حمله به کردستان و کشتاری که در کردستان شد.
آغاز اعدامهای دسته جمعی در آنجا بود. قبل از آنهم سران رژیم گذشته را در تهران و در همان محلی را که مقر آیتالله خمینی بود و به اصطلاح در مدرسهای که در آنجا بودند در پشت باماش، آغاز کردند.
این اولین اقدامات و اعدامهای جمعی نبود (اعدام های 1367)، اما به نوعی اعدامهای جمعی این گونه، حالا اگر از انتقام گیری و این مجموعهها آن سو تر برویم، این یا آن کاری را که امروز راجع آنها صحبت می کنند، که آنجا بودند آنها این اقدامات را کردند، دیگران مسئولیت نداشتند، همهی اینها را کنار بگذاریم که از نظر حقوقی، از نظر علمی، از نظر تاریخی غلط میباشد، مسئولیت اصلی در دست مسئولین رژیم و به ویژه شخص آیتالله خمینی بود، اما به هر صورت نوعی بیمه کردن رژیم بود برای طی سالها. ما میدانیم که در زندانهای رژیم چه تعداد نیروهایی بودند و چه تعدادی حتی در خارج از زندانها اعدام شدند. مواردی داریم که زندانی از زندان آزاد شده، اما احضارش کردهاند و یک شب بعد او را در زندان اعدام کردهاند.
کُردپا: آیا واقعیت این کشتارها را، شما هم به نوعی به آن اشاره فرمودید که تا به حال روشن نشده، چگونه میتوان روشن کرد؟ بعضیها در بحبوحهی سفر احمد شهید، گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل، به ایران این مسئله را طرح کردهاند که ایشان بتواند در مورد اعدامهای 1367 روشن سازی کند، آیا چنین چیزی ممکن میباشد؟
ر.معینی: در چارچوب وظایف آقای شهید میگنجد، یعنی گزارشگر ویژهی سازمان ملل محدود در زمان نیست، این را میتواند. آنچه که برعهدهی ایشان است چگونگی وضعیت حقوق بشر در ایران است، با توجه به آنکه بخش عمدهای از مسئلهی ایران اعدامهای سیاسی است و این خانوادهها هم همچنان تحت فشار قرار دارند، من به شما بگویم در همین روزهایی که سالگردهای اعدامهاست تعداد زیادی از خانوداههای اعدام شدگان دوباره احضار، مورد بازجویی و تلفنی حتی در خانههایشان مورد تهدید قرار گرفته اند. خب این بخشی از وضعیت حقوق بشر میباشد و باید بررسی شود و آقای احمد شهید میتواند این کار را بکند.
اما آنچه را که شما فرمایش کردید، من فکر میکنم که نیاز به یک کار عمومی ـ جمعی دارد، من در صحبتهایم اشاره کردم که یک فاجعهی ملی در ایران اتفاق افتاده، فقط خانوادهها نیستند. خانوادهها بهعنوان شکل حقوقی و کسانی که میتوانند شکایت کنند و این صلاحیت شکایت را دارند در مرکز این دادخواهی قرار میگیرند.
اما برخلاف آنچه که امروز طرح میشود صحبتهایی از آشتی ملی میشود، صحبتهایی از کنار گذاشتن این مباحث میشود، من فکر میکنم بدون روشن شدن حقیقت، و بدون برقراری عدالت هیچ نوع دمکراسی، هیچ نوع نگاه آزادیخواهانه در ایران نمیتواند تدوام پیدا کند. گذشتهی همهی کشورها در جهان شاهدی بر این امر است که دادخواهی و روشن شدن حقایق میتواند به مردم ما کمک کند و تنها راه کمک به مردم برای پیشبرد دمکراسی و بیمه کردن آنچه من به آن میگویم \"هرگز چنین مباد\" و عدم تکرار این فجایع میباشد. تنها دادخواهی و حقیقت و عدالت میتواند این کار را پیش ببرد.
کُردپا: آقای معینی باتشکر از قبول این مصاحبه.
ر.معینی:موفق باشید
نگاهی کوتاه به گزارشگران بدون مرز:
سازمان گزارشگران بدونمرز، سازمانی مستقل در دفاع از آزادی بیان و مطبوعات در جهان میباشد. این سازمان از سال 1985 میلادی بوجود آمده تا به امروز به فعالیتهای خود ادامه میدهد. آنچه که برای سازمان مهم است آزادی بیان بدون قید و شرط برای همگان است. این آزادی به شکل مشخص تر، شعار گزارشگران بدون مرز اینگونه معنی میشود که بدون آزادی رسانهها و بودن آزادی بیان آزادی وجود نخواهد داشت.
گفتگوی اختصاصی آژانس کُردپا با رضا معینی با محوریت اعدامهای دههی شصت ایران.
رضا معینی، مسئول ایران، افغانستان و تاجیکستان گزارشگران بدون مرز، در گفتوگو با کُردپا، اعدامهای 67 در زندان های ایران را برنامهریزی شده میداند، اما میگوید کشتارهای جمعی از سال 1358 در کردستان آغاز شد.
به گفته معینی بعد از جنگ ایران و عراق چراهای در بطن جامعه وجود داشت، که آیتالله خمینی میخواست به آنها پاسخ دهد، برای همین دست به کشتار منتقدین زد.
معینی به کُردپا گفت گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل میتواند در رابطه با اعدامهای 67 روشنگری کند.
کُردپا: هدف دولت ایران و آیتالله خمینی از اعدام های 1367 چی بوده؟ آیا معمر قذافی هم، با اعدام هایی که در اواخر حاکمیتاش انجام داد، همچون آیتالله خمینی میخواست به حکومت خود تداوم ببخشد؟ و از فروپاشی حکومت خود جلوگیری کند؟ آیا آیتالله خمینی در این امر توفیقی یافت؟
ر. معینی: من فکر می کنم دو نکته را باید مجزا کرد، یکی آنکه رویدادهای اخیر در لیبی بدون شک به نوعی انتقامگیری است که توسط معمر قذافی از مردم لیبی، از نیروهای مبارز گرفته شده، اگر آنچه را که میگویند درست باشد، یعنی قتل و عامی که در زندانها انجام شده.
در مورد کشتار 1367 صحبت متأسفانه مستند نمیتواند باشد، مگر آنکه ما همهی حقایق را بدانیم. آنچه که تا امروز ما میدانیم این است که از یکسو طرح کشتار زندانیان در سال 1367 طرحی برنامه ریزی شده بود.
به هنگام آخرین روزهای به اصطلاح جنگهای ایران و عراق اتفاق نیفتاد، حملهی مجاهدین بدون شک تأثیر داشت، اما تعیین کننده نبود.بنابر اطلاعاتی که تا امروز منتشر شده و ما از آنها آگاهی داریم، از جمله گزارشاتی که جان به در بردگان این فاجعه طرح کردهاند، خانوادهها گفتهاند و اطلاعاتی که از زندان خارج شده، در این رابطه بهطور مشخص از زمستان سال 1366 مسئلهی پایان دادن به جنگ در رابطه با جمهوری اسلامی مسئلهی اصلی بود.
این پایان دادن به جنگ به نوعی بعد از آن مسائل دیگری را در برابر جمهوری اسلامی میگذاشت. واقعیت این است که دو مسئلهی اصلی در برابر جمهوری اسلامی برای ادامهی حیاتاش وجود داشت، و به ویژه در رابطه با غرب، که بدون شک میبایست بعد از جنگ پیش برود. اگر میخواست این رژیم بماند: اول جنگ بود و سپس وضعیت حقوق بشر، به شکل کلی من میتوانم بگویم که به شکل مشخص و معین در زندانهای جمهوری اسلامی نمود پیدا میکرد. تعداد زندانیان، اعدامها، علاوه بر آنکه در سال 1367 سومین سال متوالی بود که جمهوری اسلامی از سوی کمسیون در آن موقع، که کمسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد بود، محکوم میشد.
در هر صورت این مشکل میبایست حل بشود، نگاهی به نظرات رهبران جمهوری اسلامی در آن سالها مسئلهی صلح مسلح را به ویژه از طریق چند مصاحبه، آن زمان که به او میگفتند سپهسالار رژیم، یعنی آقای رفسنجانی طرح کرده بودند. این کشتار برنامه ریزی بود، از قبل تعین شده بود و بدون شک کسانی که خود از مسئولین زندانی بودند در رژیم گذشته میدانستند که آزاد کردن زندانیان میتواند در وضعیت جنگی که شکست خورده است، در آن وضعیت به پایان رسیده، و با آن ادعاهای آزادی جهان و سپس شکست خورده بود آنهم به شکل مفتضحانهای، آنهم زمانی که هیچ غرامت و هیچ مسئلهای را حل نمیکرد. در کنار همهی اینها آزادکردن همهی زندانیان میتوانست خطرناک باشد، تصمیمی که متأسفانه گرفته شد، قتل و عام بود.
کُردپا: آزادسازی این زندانیان میتوانست چه خطری را متوجه جمهوری اسلامی بکند؟
ر. معینی: بطور واقعی آنچه که جمهوری اسلامی و آیتالله خمینی در آن روزها میگفتند بطور مشخص ادامهی جنگ، یعنی همان شعاری که میدادند اول جنگ جنگ تا پیروزی و سپس جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان. این عوض شده بود یعنی آقای خمینی مجبور شدند جام زهر را بنوشند و به مفتضحانهترین شکلی قطعنامهای را که حدودا چند ماه پیش به رژیم پیشنهاد شده بود و رد کرده بودند، دوباره بپذیرد. خوب به هر صورت همان آقای خمینی در صحبتهایش بعد از این مسئله، یک مسئلهای را طرح کرده بود، گفته بود حالا وقت چراها نیست. در سخنرانیای که ایشان بعد از پذیرش قطعنامه کردند گفتند حالا وقت چراها نیست. این چراها در جامعه بود، چرا هشت سال جنگ؟ چرا وقتی که بیشترین امتیازات را ما میتوانستیم بگیریم جنگ را پایان ندادیم؟، چرا این همه کشته؟، چرا این همه تخریب؟، چرا این همه ویرانی؟. و این چراها بدون شک با حضور مجموعهی نیروهای زندانی که اصلی ترین کادرهای سازمانهای سیاسی بودند در جامعه میتوانست بیشتر بشه و عاملی بود برای سازمان دهی عدالت.
کُردپا: یعنی آقای خمینی در این مقطع روند انقلابش، آنچه را مدنظر خودش بود، را تکمیل کرد؟ یعنی پیروزی بر همهی جریانهای سیاسی در داخل ایران و تقریبا تصفیه حساب با آنها.
ر.معینی: ببینید دقیقا از سال 1360 و آغاز دستگیریها و کشتارهای گسترده، من این نکته را یادآوری کنم که اعدامهای جمعی در سال 60 آغاز نشد، اعدامهای جمعی به شکل بعد از انقلابش، یعنی به شکل تثبیت شدهی حکومتیاش، در 28 مرداد 1358 در کردستان آغاز شد، با حمله به کردستان و کشتاری که در کردستان شد.
آغاز اعدامهای دسته جمعی در آنجا بود. قبل از آنهم سران رژیم گذشته را در تهران و در همان محلی را که مقر آیتالله خمینی بود و به اصطلاح در مدرسهای که در آنجا بودند در پشت باماش، آغاز کردند.
این اولین اقدامات و اعدامهای جمعی نبود (اعدام های 1367)، اما به نوعی اعدامهای جمعی این گونه، حالا اگر از انتقام گیری و این مجموعهها آن سو تر برویم، این یا آن کاری را که امروز راجع آنها صحبت می کنند، که آنجا بودند آنها این اقدامات را کردند، دیگران مسئولیت نداشتند، همهی اینها را کنار بگذاریم که از نظر حقوقی، از نظر علمی، از نظر تاریخی غلط میباشد، مسئولیت اصلی در دست مسئولین رژیم و به ویژه شخص آیتالله خمینی بود، اما به هر صورت نوعی بیمه کردن رژیم بود برای طی سالها. ما میدانیم که در زندانهای رژیم چه تعداد نیروهایی بودند و چه تعدادی حتی در خارج از زندانها اعدام شدند. مواردی داریم که زندانی از زندان آزاد شده، اما احضارش کردهاند و یک شب بعد او را در زندان اعدام کردهاند.
کُردپا: آیا واقعیت این کشتارها را، شما هم به نوعی به آن اشاره فرمودید که تا به حال روشن نشده، چگونه میتوان روشن کرد؟ بعضیها در بحبوحهی سفر احمد شهید، گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل، به ایران این مسئله را طرح کردهاند که ایشان بتواند در مورد اعدامهای 1367 روشن سازی کند، آیا چنین چیزی ممکن میباشد؟
ر.معینی: در چارچوب وظایف آقای شهید میگنجد، یعنی گزارشگر ویژهی سازمان ملل محدود در زمان نیست، این را میتواند. آنچه که برعهدهی ایشان است چگونگی وضعیت حقوق بشر در ایران است، با توجه به آنکه بخش عمدهای از مسئلهی ایران اعدامهای سیاسی است و این خانوادهها هم همچنان تحت فشار قرار دارند، من به شما بگویم در همین روزهایی که سالگردهای اعدامهاست تعداد زیادی از خانوداههای اعدام شدگان دوباره احضار، مورد بازجویی و تلفنی حتی در خانههایشان مورد تهدید قرار گرفته اند. خب این بخشی از وضعیت حقوق بشر میباشد و باید بررسی شود و آقای احمد شهید میتواند این کار را بکند.
اما آنچه را که شما فرمایش کردید، من فکر میکنم که نیاز به یک کار عمومی ـ جمعی دارد، من در صحبتهایم اشاره کردم که یک فاجعهی ملی در ایران اتفاق افتاده، فقط خانوادهها نیستند. خانوادهها بهعنوان شکل حقوقی و کسانی که میتوانند شکایت کنند و این صلاحیت شکایت را دارند در مرکز این دادخواهی قرار میگیرند.
اما برخلاف آنچه که امروز طرح میشود صحبتهایی از آشتی ملی میشود، صحبتهایی از کنار گذاشتن این مباحث میشود، من فکر میکنم بدون روشن شدن حقیقت، و بدون برقراری عدالت هیچ نوع دمکراسی، هیچ نوع نگاه آزادیخواهانه در ایران نمیتواند تدوام پیدا کند. گذشتهی همهی کشورها در جهان شاهدی بر این امر است که دادخواهی و روشن شدن حقایق میتواند به مردم ما کمک کند و تنها راه کمک به مردم برای پیشبرد دمکراسی و بیمه کردن آنچه من به آن میگویم \"هرگز چنین مباد\" و عدم تکرار این فجایع میباشد. تنها دادخواهی و حقیقت و عدالت میتواند این کار را پیش ببرد.
کُردپا: آقای معینی باتشکر از قبول این مصاحبه.
ر.معینی:موفق باشید
نگاهی کوتاه به گزارشگران بدون مرز:
سازمان گزارشگران بدونمرز، سازمانی مستقل در دفاع از آزادی بیان و مطبوعات در جهان میباشد. این سازمان از سال 1985 میلادی بوجود آمده تا به امروز به فعالیتهای خود ادامه میدهد. آنچه که برای سازمان مهم است آزادی بیان بدون قید و شرط برای همگان است. این آزادی به شکل مشخص تر، شعار گزارشگران بدون مرز اینگونه معنی میشود که بدون آزادی رسانهها و بودن آزادی بیان آزادی وجود نخواهد داشت.