زندانی سیاسی کُرد برای مهسا امرآبادی مینویسد
20:47 - 6 شهریور 1391
آژانس کُردپا: رضا شریفی بوکانی در نامهای نسبت به محکومیت مجدد مهسا امرآبادی روزنامهنگار اعتراض خود را علام کرد.
نسخهی این نامه که به آژانس خبررسانی کُردپا رسیده است در پی میآید:
یک حبس دیگر برای مهسا امر آبادی، تاوان کدام گناه است
خبر کوتاه است، مهسا امرآبادی روزنامهنگار ایرانی به یک سال دیگر حبس محکوم شد. مهسا امرآبادی از اردیبهشت ماه سال جاری در بند زنان زندان اوین بسر میبرد. با ابلاغ حکم جدیدش مبنی بر یک سال حبس تعزیری و 4 سال حبس تعلیقی بار دیگر به یک سال حبس قطعی محکوم شد و حال جای پرسش تازهایست که در واقع ابلاغ این حکم و محکومیت وی به یک سال حبس دیگر تاوان کدام گناه است.
میگفتند او را به زندان آوردهاند چون تا آخرین روز از حقوق همسر زندانیش، مسعود باستانی و سایر روزنامهنگاران زندانی دفاع میکرد. میگفتند او را به زندان آوردهاند چون قاطعانه تا آخرین روز به فرقه روزنامهنگاری در روزنامههای مستقل و منتقد وفادار بود و سرانجام هم از تحریریهی هفتهنامهی آسمان راهی زندان شد.
میگفتند او را به زندان آوردهاند چون شجاعانه از رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی با زندانیان سیاسی در زندان رجاییشهر با رسانهها سخن میگفت و از ظلمهایی که بر زندانیان میرود شکایت میکرد.
میگفتند او را به زندان آوردهاند چون حاضر نشد از رهبران جنبش دیموکراتیکخواهانه مردم ایران اعلام انزجار کند و تا آخرین روز دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای حضور در جنبش سبز وفادار ماند. میگفتند او را به زندان آوردهاند چون در کنار زهرا رهنورد و خانوادههای زندانیان سیاسی جنبش سبز حضور داشت و همگی با خدای خویش راز و نیاز میکردند.
میگفتند او را به زندان آوردهاند چون در نامهای سرگشاده به آیت الله آملی لاریجانی نسبت به نحوه برخورد دستگاه قضایی با روزنامهنگاران زندانی اعتراض کرد و از رییس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی پرسید چرا با روزنامه نگاران برخورد امنیتی صورت میگیرد؟
چرا آنان را در دادگاهای انقلاب محاکمه میکنند؟ میگفتند او را به زندان آوردهاند چون روز جهانی آزادی مطبوعات در یادداشتی که برای روزنامهنگاران زندانی نوشت تاکید کرده بود که روزنامهنگار زندانی یعنی محرومیت یک ملت از حق آزادی بیان. اما حالا او همانند همسرش مسعود باستانی در زندان است.
این زوج روزنامهنگار حتی از ملاقات و یا تماس تلفنی محروم هستند. زندگی خانوادگی آنان براساس تمامی این مشکلات خانوادگی و اقتصادی در معرض خطر قرار دارد و حال معلوم نیست که چرا او به یک سال حبس دیگر محکوم شده است. چرا باید یک سال دیگر را به دور از خانه و خانواده و حتی محروم از ملاقات با شوهرش سپری کند؟ یک سال حبس دیگر او درحالی که در زندان به سر میبرد تاوان کدام گناه است؟
شاید او را محکوم کردهاند، که خانم امرآبادی در سالهای گذشته همواره از زندانیان سیاسی گمنام یاد میکرد. او را محکوم کردند چون گزارشهایی درباره هانا عبدی و روناک صفارزاده دو دختر زندانی سیاسی کُردتبار مینوشت.
شاید او را محکوم کردند زیرا که قرار است هر صدای حقطلبانهای را محکوم کنند. شاید او را محکوم کردند چون تصمیم دارند همهی روزنامهنگاران مستقل و منتقد را به موجوداتی گوش فرمان بدلسازند. شاید او را محکوم کردهاند از محدوده تنگ تایید شده تجاوز نکند و دیگر کسی از روزنامه و روزنامهنگاری سخن میگوید.
شاید او را محکوم کردهاند چون میخواهند آزادی بیان ما ایرانیان را محدود کنند. براستی پاسخ مقامهای قضایی برابر اتهامات به این روزنامهنگار جوان چیست؟ جرم او شاید کار در روزنامههای قانونی مستقل و دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و روزنامهنگاران زندانی باشد.
اما به راستی براساس کدام مادهی قانونی او را محکوم کردهاند؟ سوال اینجاست که چرا یک روزنامهنگار که اکنون چندین ماه است در زندان به سر میبرد بلافاصله به یک سال حبس دیگر محکوم شود؟ این بار هم حکم یک سال حبس دیگر برای خانم مهسا امرآبادی، روزنامهنگار زندانی، تاوان کدام گناه است؟ سوالی که شاید پاسخ روشنی هم از سوی مقامهای قضایی و امنیتی برای آن وجود نداشته باشد، که این روزنامهنگار جوان چرا در زندان است؟
دیروقتی است به این نتیجه رسیدهام که هیچ کدام از دادگاههای انقلاب براساس قانون خودشان اجرا نمیشوند. احکام صادره از سوی دادگاه به صورت غیرقانونی و ناعادلانه اطلاق میگردد که این روزنامهنگار جوان را از زندگی خود محروم کردهاند و بدین صورت بدون هیچ تاوانی عمرات خود را پشت میلههای زندان بگذراند.
به عنوان یک زندانی سیاسی کُرد زبان که هم اکنون در زندان رجایی شهر محبوس هستم. محکومیت ناعادلانه خانم مهسا امرآبادی را محکوم مینمایم و فعالیتهای خانم امرآبادی را در عرصه روزنامهنگاری و روزنامههای مستقل تحسین میدارم و معتقد هستم او و سایر روزنامهنگاران ایرانی نماد حقطلبی، آزادی و آزادگی هستند. حتی اگر هم صدسال و یک سال دیگر به حکم آنان اضافه شود، جا دارد در هر شرایطی که هست از همنسل و هم وطنان خودم حمایت کنم .
رضا شریفی بوکانی
زندان رجاییشهر کرج
نسخهی این نامه که به آژانس خبررسانی کُردپا رسیده است در پی میآید:
یک حبس دیگر برای مهسا امر آبادی، تاوان کدام گناه است
خبر کوتاه است، مهسا امرآبادی روزنامهنگار ایرانی به یک سال دیگر حبس محکوم شد. مهسا امرآبادی از اردیبهشت ماه سال جاری در بند زنان زندان اوین بسر میبرد. با ابلاغ حکم جدیدش مبنی بر یک سال حبس تعزیری و 4 سال حبس تعلیقی بار دیگر به یک سال حبس قطعی محکوم شد و حال جای پرسش تازهایست که در واقع ابلاغ این حکم و محکومیت وی به یک سال حبس دیگر تاوان کدام گناه است.
میگفتند او را به زندان آوردهاند چون تا آخرین روز از حقوق همسر زندانیش، مسعود باستانی و سایر روزنامهنگاران زندانی دفاع میکرد. میگفتند او را به زندان آوردهاند چون قاطعانه تا آخرین روز به فرقه روزنامهنگاری در روزنامههای مستقل و منتقد وفادار بود و سرانجام هم از تحریریهی هفتهنامهی آسمان راهی زندان شد.
میگفتند او را به زندان آوردهاند چون شجاعانه از رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی با زندانیان سیاسی در زندان رجاییشهر با رسانهها سخن میگفت و از ظلمهایی که بر زندانیان میرود شکایت میکرد.
میگفتند او را به زندان آوردهاند چون حاضر نشد از رهبران جنبش دیموکراتیکخواهانه مردم ایران اعلام انزجار کند و تا آخرین روز دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای حضور در جنبش سبز وفادار ماند. میگفتند او را به زندان آوردهاند چون در کنار زهرا رهنورد و خانوادههای زندانیان سیاسی جنبش سبز حضور داشت و همگی با خدای خویش راز و نیاز میکردند.
میگفتند او را به زندان آوردهاند چون در نامهای سرگشاده به آیت الله آملی لاریجانی نسبت به نحوه برخورد دستگاه قضایی با روزنامهنگاران زندانی اعتراض کرد و از رییس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی پرسید چرا با روزنامه نگاران برخورد امنیتی صورت میگیرد؟
چرا آنان را در دادگاهای انقلاب محاکمه میکنند؟ میگفتند او را به زندان آوردهاند چون روز جهانی آزادی مطبوعات در یادداشتی که برای روزنامهنگاران زندانی نوشت تاکید کرده بود که روزنامهنگار زندانی یعنی محرومیت یک ملت از حق آزادی بیان. اما حالا او همانند همسرش مسعود باستانی در زندان است.
این زوج روزنامهنگار حتی از ملاقات و یا تماس تلفنی محروم هستند. زندگی خانوادگی آنان براساس تمامی این مشکلات خانوادگی و اقتصادی در معرض خطر قرار دارد و حال معلوم نیست که چرا او به یک سال حبس دیگر محکوم شده است. چرا باید یک سال دیگر را به دور از خانه و خانواده و حتی محروم از ملاقات با شوهرش سپری کند؟ یک سال حبس دیگر او درحالی که در زندان به سر میبرد تاوان کدام گناه است؟
شاید او را محکوم کردهاند، که خانم امرآبادی در سالهای گذشته همواره از زندانیان سیاسی گمنام یاد میکرد. او را محکوم کردند چون گزارشهایی درباره هانا عبدی و روناک صفارزاده دو دختر زندانی سیاسی کُردتبار مینوشت.
شاید او را محکوم کردند زیرا که قرار است هر صدای حقطلبانهای را محکوم کنند. شاید او را محکوم کردند چون تصمیم دارند همهی روزنامهنگاران مستقل و منتقد را به موجوداتی گوش فرمان بدلسازند. شاید او را محکوم کردهاند از محدوده تنگ تایید شده تجاوز نکند و دیگر کسی از روزنامه و روزنامهنگاری سخن میگوید.
شاید او را محکوم کردهاند چون میخواهند آزادی بیان ما ایرانیان را محدود کنند. براستی پاسخ مقامهای قضایی برابر اتهامات به این روزنامهنگار جوان چیست؟ جرم او شاید کار در روزنامههای قانونی مستقل و دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و روزنامهنگاران زندانی باشد.
اما به راستی براساس کدام مادهی قانونی او را محکوم کردهاند؟ سوال اینجاست که چرا یک روزنامهنگار که اکنون چندین ماه است در زندان به سر میبرد بلافاصله به یک سال حبس دیگر محکوم شود؟ این بار هم حکم یک سال حبس دیگر برای خانم مهسا امرآبادی، روزنامهنگار زندانی، تاوان کدام گناه است؟ سوالی که شاید پاسخ روشنی هم از سوی مقامهای قضایی و امنیتی برای آن وجود نداشته باشد، که این روزنامهنگار جوان چرا در زندان است؟
دیروقتی است به این نتیجه رسیدهام که هیچ کدام از دادگاههای انقلاب براساس قانون خودشان اجرا نمیشوند. احکام صادره از سوی دادگاه به صورت غیرقانونی و ناعادلانه اطلاق میگردد که این روزنامهنگار جوان را از زندگی خود محروم کردهاند و بدین صورت بدون هیچ تاوانی عمرات خود را پشت میلههای زندان بگذراند.
به عنوان یک زندانی سیاسی کُرد زبان که هم اکنون در زندان رجایی شهر محبوس هستم. محکومیت ناعادلانه خانم مهسا امرآبادی را محکوم مینمایم و فعالیتهای خانم امرآبادی را در عرصه روزنامهنگاری و روزنامههای مستقل تحسین میدارم و معتقد هستم او و سایر روزنامهنگاران ایرانی نماد حقطلبی، آزادی و آزادگی هستند. حتی اگر هم صدسال و یک سال دیگر به حکم آنان اضافه شود، جا دارد در هر شرایطی که هست از همنسل و هم وطنان خودم حمایت کنم .
رضا شریفی بوکانی
زندان رجاییشهر کرج