\"اینجا صدای گرگها بلندتر است\" به روایت زندگی کولبران در کردستان میپردازد
21:33 - 24 اردیبهشت 1397
آژانس کُردپا: یک نویسنده ایرانی ساکن شهر قم رمانی را درباره زندگی کولبران چاپ و منتشر نمود.
براساس گزارش رسیده به آژانس خبررسانی کُردپا، یک نویسنده ایرانی به نام \"عادله خلیفی\" رمانی را تحت عنوان \"اینجا صدای گرگها بلندتر است\" درباره زندگی کولبران چاپ و منتشر کرد.
این نویسنده در مصاحبهای با آژانس کُردپا درباره اینکه چه انگیزهای باعث شد که رمانی را درباره زندگی کولبران در کردستان بنویسد، اظهار داشت: \"اسفند ٩٤ فیلمی دربارهی کولبری نوجوانی را دیدم که با باری بر پشتش از صخرهای بالا میرفت. از دیدن فیلم شوکه شدم. تا آنروز شناختی از کولبران نداشتم. چنین صحنههای را پیش از این در فیلمهای سینمایی دیده بودم که با ترفندهایی چنین شرایطی را فراهم میکنند و البته در هیچکدام از آن فیلمها باری بر دوش هنرپیشگان نیست. دیدن چنین صحنهای از زندگی واقعی و هر روزهی کولبران مرا بسیار اندوهگین کرد.چرا باید کسانی در چنین شرایط سخت و خطرناکی زندگی کنند؟ بارِ پشت آن نوجوان کولبر از وزن خود او هم سنگینتر بود.از آنروز پیگیر خبرهای مربوط به کولبران شدم. هر روزی که میگذشت و گزارشها را میخواندم و یا فیلمها را میدیدم، تأثیرش بر من بیشتر میشد تا قصهای به سراغم آمد. گمان من این بود که اگر بخواهم درباره کولبران رمانی بنویسم، باید داستانی قوی و خوب داشته باشد تا مخاطب را با خودش همراه کند و قصهی شوان و هانا، قصهای بود که رمان را شکل داد.\"
وی درباره تأثیر این رمان بر جامعهی مدنی ایران و کردستان گفت:\"کمی برای بررسی تأثیر این رمان زود است. چند ماهی است که از چاپش میگذرد و نیازمند نقدهای بیشتری است. اما خوانندگانی که من با آنها ارتباط داشتم و یا کسانی که از من دربارهی رمان میپرسیدند همه این موضوع برایشان تازه بود و تا پیش از این رمان شناختی از شرایط کولبران نداشتند. آنها رمان را به کسان دیگری هم معرفی کرده بودند و یا دربارهی کولبران برایشان گفته بودند. حس کردن درد کولبران، وجه مشترک همهی کسانی بود که با من صحبت میکردند و یا از طریق دوستانی مطلع میشدم که رمان را خواندهاند. این رمان بر نگاه خوانندگانش تأثیری عمیق میگذارد.\"
این نویسنده ایرانی کولبر را در این رمان اینگونه تعریف کرده است:\"پیش از سفرم به کردستان و هورامان، مطالب بسیاری دربارهی منطقه و حتی پیشینه و مردمانش خواندم. اما تا به هورامان نرفتم و از نزدیک با کولبری صحبت نکردم نتوانستم دید درستی به مسئلهی کولبری پیدا کنم. یکی از اتفاقات خوب رمان آشنایی من با آن کولبر، دلسوز محمدی، بود. دلسوز نگاه عمیق و متفاوتی به کولبری داشت. از دردهایش قصه داشت و کولبری را تفسیر میکرد. از دردهای همقطارانش میگفت و کولبران تحصیلکردهای که چارهای جز کولبری ندارند. مدام تأکید میکرد تکرار میکرد که این را بگویم و آن را بگویم. سه ساعت تمام مسیرهای کولبری را نشانم داد و از شرایطشان گفت. هیچ کینه و عداوتی نسبت به کسی نداشت تنها اندوهگین بود و دردمند. وقتی من با کسی مواجه میشوم که کولبری را از زندگی کرده و چنین عمیق میبیند، این نگاه به من هم منتقل میشود. در رمان از زبان زنِ کولبری به نام ریحانه میخوانید که شوهرش را قهرمان خطاب میکند. این نگاه من است. برای من تلاش کولبران برای زندگی کردن با همهی شرایط مشقتبارشان ارزشمند است. دلسوز از کودکی پررنجش که بی پدر بزرگ شده بود، از شرایط زندگیاش در جنگ و بمباران شیمیایی تا نوجوانیاش که برای گذران زندگی خانوادهاش مجبور به ترک تحصیل و کار شده بود، تا سالهای کارش در تهران، همه تلاش خستگیناپذیر او را برای زندگی نشان میداد. پاپس نکشیده بود و برای زندگی شرافتمدانه تلاش کرده بود. کولبران رمان هم چنین هستند، صبور، سخت، آگاه و دردمند.\"
وی در پاسخ به این پرسش که این کتاب شامل چند بخش و از چه لحاظی زندگی کولبران را مورد بررسی قرار داده، اظهار داشت:\"رمان پنج بخش دارد که هر بخش چند فصل دارد. پیش از شروع بخش اول، با یک پیشفصل آغاز میشود که با راوی دانای کل روایت میشود و نمایی از زندگی شخصیتهایی اصلی را بازگو میکند. یک بخش رمان به بمباران شیمیایی حلبچه و اتفاقات همان روز میپردازد. رمانی نگاهی هم به قتلهای ناموسی دارد. این دو موضوع به ویژه بمباران حلبچه پیوند محکمی با زندگی شخصیتهای رمان دارد. زخمهای بمباران حلبچه هنوز تازه است و مردم منطقه هورامان هنوز هم درگیر دردهای آن بمباران هستند.در رمان چهار دوست را میبینید که همه کولبر هستند. یکی خانوادهاش از بمباران حلبچه گریختهاند و آسیبهای این فاجعه در زندگی خودش و خانوادهاش تاثیری عمیق گذاشته. یکی دیگر برای بیدار ماندن و تحمل شرایط سخت کولبری به مواد مخدر روی آورده. دیگری شاعر و هنرمند است و دردهای کولبری را سخت تاب میآورد و چهارمی هم کولبری عوارض جسمانی بدی بر او گذاشته. هر چهار نفر کولبری زندگیشان را سیاه کرده است و همه تلاش این چهار نفر این است که تاب بیاورند .جنبههای متفاوتی از زندگی کولبران را در این رمان میبینید. از کمک کردنشان به یکدیگر، تا شرایط زندگی خانوادههایشان، تا عشق و مرگ. رمان با استفاده از نشانههایی از خود منطقه، نمادهایی میسازد برای ملموس شدن بهتر این درد برای خوانندگان. البته رمان تنها درد و رنج نیست و زیباییهای طبیعت کردستان و فرهنگ عامیانه و ادبیاتش بخش مهمی از این رمان است. گاهی افسانهها و شعرها در رمان، داستانش را تکمیل میکنند و گاهی داستان رمان افسانهها را. تلاش کردم جنبههای متفاوتی از زندگی مردم منطقه را بازگو کنم و نشان دهم. گمان من این است که تأثیر کولبری بر همهی ابعاد زندگی است و محدود به امرار و معاش کولبران نیست. کولبری حتی جزئیترین و سادهترین بخشهای زندگی کولبران تحت تأثیر قرار میدهد. از روابطشان با یکدیگر تا امیدشان برای زیستن.
عادله خلیفی متولد ١٣٦٢ ساکن شهر قم و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شیراز میباشد.
او نوشتن را با داستان کوتاه برای بزرگسالان شروع کرده و پس از ورود به کانون پرورش فکری، برای کودکان هم داستان نوشته است و در کنار تألیف، نقد و پژوهش را نیز پی گرفته است.
براساس گزارش رسیده به آژانس خبررسانی کُردپا، یک نویسنده ایرانی به نام \"عادله خلیفی\" رمانی را تحت عنوان \"اینجا صدای گرگها بلندتر است\" درباره زندگی کولبران چاپ و منتشر کرد.
این نویسنده در مصاحبهای با آژانس کُردپا درباره اینکه چه انگیزهای باعث شد که رمانی را درباره زندگی کولبران در کردستان بنویسد، اظهار داشت: \"اسفند ٩٤ فیلمی دربارهی کولبری نوجوانی را دیدم که با باری بر پشتش از صخرهای بالا میرفت. از دیدن فیلم شوکه شدم. تا آنروز شناختی از کولبران نداشتم. چنین صحنههای را پیش از این در فیلمهای سینمایی دیده بودم که با ترفندهایی چنین شرایطی را فراهم میکنند و البته در هیچکدام از آن فیلمها باری بر دوش هنرپیشگان نیست. دیدن چنین صحنهای از زندگی واقعی و هر روزهی کولبران مرا بسیار اندوهگین کرد.چرا باید کسانی در چنین شرایط سخت و خطرناکی زندگی کنند؟ بارِ پشت آن نوجوان کولبر از وزن خود او هم سنگینتر بود.از آنروز پیگیر خبرهای مربوط به کولبران شدم. هر روزی که میگذشت و گزارشها را میخواندم و یا فیلمها را میدیدم، تأثیرش بر من بیشتر میشد تا قصهای به سراغم آمد. گمان من این بود که اگر بخواهم درباره کولبران رمانی بنویسم، باید داستانی قوی و خوب داشته باشد تا مخاطب را با خودش همراه کند و قصهی شوان و هانا، قصهای بود که رمان را شکل داد.\"
عادله خلیفی، نویسنده
خلیفی هدف از نوشتن این رمان را این چنین بیان کرد:\"من گزارشهای بسیاری میخواندم از زندگی کولبران و شرایطشان اما باید شرایطی برای زیستن مردم دیگر هم فراهم میآمد و این جز از طریق هنر و ادبیات ممکن نیست. چون خوانندگان با رمان و شخصیتها همزمانی که میخوانند، زندگی میکنند. رمان شرایط زیستن خوانندگانش را درون خود فراهم میکند.این تأثیری عمیق و ماندگار دارد. در رمان صحنههایی از مسیر و رفت و برگشت کولبران میبینید، صحنهای از تیر خوردن کولبران و سوگواری برای آنها. شرایطی که آنها را به این کار مشقتبار مجبور میکند، حس میکنید. در کنارشان زندگی میکنید و همهی اینها تنها با قدرت ادبیات ممکن بود.\"وی درباره تأثیر این رمان بر جامعهی مدنی ایران و کردستان گفت:\"کمی برای بررسی تأثیر این رمان زود است. چند ماهی است که از چاپش میگذرد و نیازمند نقدهای بیشتری است. اما خوانندگانی که من با آنها ارتباط داشتم و یا کسانی که از من دربارهی رمان میپرسیدند همه این موضوع برایشان تازه بود و تا پیش از این رمان شناختی از شرایط کولبران نداشتند. آنها رمان را به کسان دیگری هم معرفی کرده بودند و یا دربارهی کولبران برایشان گفته بودند. حس کردن درد کولبران، وجه مشترک همهی کسانی بود که با من صحبت میکردند و یا از طریق دوستانی مطلع میشدم که رمان را خواندهاند. این رمان بر نگاه خوانندگانش تأثیری عمیق میگذارد.\"
این نویسنده ایرانی کولبر را در این رمان اینگونه تعریف کرده است:\"پیش از سفرم به کردستان و هورامان، مطالب بسیاری دربارهی منطقه و حتی پیشینه و مردمانش خواندم. اما تا به هورامان نرفتم و از نزدیک با کولبری صحبت نکردم نتوانستم دید درستی به مسئلهی کولبری پیدا کنم. یکی از اتفاقات خوب رمان آشنایی من با آن کولبر، دلسوز محمدی، بود. دلسوز نگاه عمیق و متفاوتی به کولبری داشت. از دردهایش قصه داشت و کولبری را تفسیر میکرد. از دردهای همقطارانش میگفت و کولبران تحصیلکردهای که چارهای جز کولبری ندارند. مدام تأکید میکرد تکرار میکرد که این را بگویم و آن را بگویم. سه ساعت تمام مسیرهای کولبری را نشانم داد و از شرایطشان گفت. هیچ کینه و عداوتی نسبت به کسی نداشت تنها اندوهگین بود و دردمند. وقتی من با کسی مواجه میشوم که کولبری را از زندگی کرده و چنین عمیق میبیند، این نگاه به من هم منتقل میشود. در رمان از زبان زنِ کولبری به نام ریحانه میخوانید که شوهرش را قهرمان خطاب میکند. این نگاه من است. برای من تلاش کولبران برای زندگی کردن با همهی شرایط مشقتبارشان ارزشمند است. دلسوز از کودکی پررنجش که بی پدر بزرگ شده بود، از شرایط زندگیاش در جنگ و بمباران شیمیایی تا نوجوانیاش که برای گذران زندگی خانوادهاش مجبور به ترک تحصیل و کار شده بود، تا سالهای کارش در تهران، همه تلاش خستگیناپذیر او را برای زندگی نشان میداد. پاپس نکشیده بود و برای زندگی شرافتمدانه تلاش کرده بود. کولبران رمان هم چنین هستند، صبور، سخت، آگاه و دردمند.\"
وی در پاسخ به این پرسش که این کتاب شامل چند بخش و از چه لحاظی زندگی کولبران را مورد بررسی قرار داده، اظهار داشت:\"رمان پنج بخش دارد که هر بخش چند فصل دارد. پیش از شروع بخش اول، با یک پیشفصل آغاز میشود که با راوی دانای کل روایت میشود و نمایی از زندگی شخصیتهایی اصلی را بازگو میکند. یک بخش رمان به بمباران شیمیایی حلبچه و اتفاقات همان روز میپردازد. رمانی نگاهی هم به قتلهای ناموسی دارد. این دو موضوع به ویژه بمباران حلبچه پیوند محکمی با زندگی شخصیتهای رمان دارد. زخمهای بمباران حلبچه هنوز تازه است و مردم منطقه هورامان هنوز هم درگیر دردهای آن بمباران هستند.در رمان چهار دوست را میبینید که همه کولبر هستند. یکی خانوادهاش از بمباران حلبچه گریختهاند و آسیبهای این فاجعه در زندگی خودش و خانوادهاش تاثیری عمیق گذاشته. یکی دیگر برای بیدار ماندن و تحمل شرایط سخت کولبری به مواد مخدر روی آورده. دیگری شاعر و هنرمند است و دردهای کولبری را سخت تاب میآورد و چهارمی هم کولبری عوارض جسمانی بدی بر او گذاشته. هر چهار نفر کولبری زندگیشان را سیاه کرده است و همه تلاش این چهار نفر این است که تاب بیاورند .جنبههای متفاوتی از زندگی کولبران را در این رمان میبینید. از کمک کردنشان به یکدیگر، تا شرایط زندگی خانوادههایشان، تا عشق و مرگ. رمان با استفاده از نشانههایی از خود منطقه، نمادهایی میسازد برای ملموس شدن بهتر این درد برای خوانندگان. البته رمان تنها درد و رنج نیست و زیباییهای طبیعت کردستان و فرهنگ عامیانه و ادبیاتش بخش مهمی از این رمان است. گاهی افسانهها و شعرها در رمان، داستانش را تکمیل میکنند و گاهی داستان رمان افسانهها را. تلاش کردم جنبههای متفاوتی از زندگی مردم منطقه را بازگو کنم و نشان دهم. گمان من این است که تأثیر کولبری بر همهی ابعاد زندگی است و محدود به امرار و معاش کولبران نیست. کولبری حتی جزئیترین و سادهترین بخشهای زندگی کولبران تحت تأثیر قرار میدهد. از روابطشان با یکدیگر تا امیدشان برای زیستن.
عادله خلیفی متولد ١٣٦٢ ساکن شهر قم و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شیراز میباشد.
او نوشتن را با داستان کوتاه برای بزرگسالان شروع کرده و پس از ورود به کانون پرورش فکری، برای کودکان هم داستان نوشته است و در کنار تألیف، نقد و پژوهش را نیز پی گرفته است.