روایت محمد سیف‌زاده و سعید مدنی از اعدام زندانیان کُرد

16:09 - 14 مرداد 1395
Unknown Author
روایت محمد سیف‌زاده و سعید مدنی

در این نامه‌ها از روند ناعادلانه دادرسی و نبود وکیل در پرونده‌های قضایی این زندانیان اعدام‌شده ابراز تأسف و نگرانی شده است.

متن کامل نوشته‌ی محمد سیف‌زاده از وضعیت محکومان به اعدام و دادگاه آنها به این شرح است:

خبر اعدام گروهی از هموطنان را شنیدم که بسیار تکان‌دهنده و تأسف‌بار است خاصه آنکه آنها را بشناسی و سال‌ها بعنوان مشاور در زندان با آنان حشر و نشر داشته باشی. آنها از خیل زندانیانی بودند که در سال ۹۰ ابتدا \"القاعده\" بعد \"تکفیری\" سپس \"سلفی\" و دست آخر \"داعش\" نامیده شدند. از بند ۳۵۰ زندان اوین تا سالن ۱۲ تبعیدگاه رجایی‌شهر نزدم می‌آمدند، مشاوره حقوقی می‌گرفتند و عموما برایشان لایحه می‌نوشتم و بعضا وکیل می‌گرفتم، در حد توانم که خود، زندانی بودم از هیچ کمکی مضایقه نداشتم.

شبی افسر نگهبان آمد و گفت: امروز صبح بچه‌های سالن ۱۰ را بردند دادگاه، بیش از ۳۰ نفر و همه را برگرداندند، در همان جلسه به همه حکم اعدام دادند، خواهش میکنم بروید با آنها صحبت کنید. به سالن ۱۰ رفتم، همه بچه‌های اهل تسنن جمع شدند و به گرمی با هم صحبت کردیم: از اسلام، قرآن، حضرت محمد، حقوق‌بشر و … . یکی دو تا از بچه‌ها گفتند ما از اعدام نمی‌ترسیم ولی آنچه امروز دیدیم هیچ شباهتی به هیچ دادگاهی حتی قرون وسطی نداشت، حق دفاع نبود، اسامی و حکم را نوشته بودند، ظرف حدود یک ربع این زندانی ۳۷ نفر را بردند و گفتند حکمت اعدام است و امضاء می‌گرفتند. خدا می‌داند آن شب تمام بدنم از درد و تب می‌سوخت و آنها را دلداری می‌دادم که اعدام‌ها خواهد شکست. تعدادی از آنها قسم به خداوند متعال خوردند که در هیچ ترور و عملیاتی شرکت نداشته‌اند و من به صداقت و اسلامیت آنها باور و ایمان داشته و دارم. آنها از قرآن کمتر جدا می‌شدند، هفته‌هایی که بعد ازظهر هواخوری داشتند نماز ظهر و عصر را به جماعت می‌خواندند و من دو سه باری با آنها نماز خواندم.

رویه دلداری برای احکام غیرعادلانه روزهای بعد تا آزادیم ادامه داشت. در بین آنها بعضا از یک خانواده، دو یا سه نفر به اعدام محکوم شده‌اند. ما بعنوان جریان رسمی حقوق‌بشری ( کانون مدافعان حقوق‌بشر ) با اعدام مخالف هستیم با آنکه در جریان کامل پرونده‌ها نیستم اما آنچه بیشتر دردآور است آن است که این محاکمات هیچ محمل و توجیه قانونی نداشته چه آنکه آنها در مرجعی غیرقانونی و غیرصالح و توسط قضاتی غیرقانونی و غیرصالح، بدون داشتن حق دفاع کامل، محکوم و مجازات شده‌اند. آنان از خیل شهیدان هستند که نهال آزادی و استقلال و دگراندیشی و حتی اسلامیت را ِآبیاری کردند. براستی به زعم قرآن مجید: بای ذنب قتلت ؟ ( به کدامین گناه کشته شدند ؟؟!! ) این غم جانکاه را به ملت ایران و خانواده محترم جان باختگان عزیز تسلیت عرض نموده و به امید روزی هستم که هیچ ایرانی بلحاظ تفکر و اندیشه تحت تعقیب و مجازات قرار نگیرد .

متن کامل دست نوشته سعید مدنی، جامعه‌شناس زندانی و تبعیدی در بندعباس بدین شرح است:
به نام خدا

إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ
خبر اعدام جمعی از هموطنان مسلمان کُرد برای من و همه کسانی که آنها را از نزدیک می‌شناختیم و با آنها در بند ۳۵۰ زندان اوین و بند ۴ زندان رجایی شهر زیست کرده بودیم، جز غم و اندوه فراوان و نفرین ابدی به همه کسانی که در پرونده‌سازی علیه این بندگان موحد خدا نقش داشتند، چه می‌تواند باشد؟
شهرام احمدی و دیگر دوستانش به جرم کدامین گناه جز تبلیغ اندیشه‌ها و اعتقادات دینی‌شان در پی سال‌ها تحمل رنج و عذاب بردوش کشیدن حکم بی‌پایه و بنیاد اعدام، بالاخره گرفتار اصرار کج فهمان نابخرد و دین‌ستیز برای اجرای حکم شدند. من بارها در آشکار و خلوت گزارش شهرام و دوستانش را درباره جریان پرونده‌سازی وقیحانه علیه‌شان از بدو بازداشت تا امروز شنیده بودم و از اولین روزهای رهایی از زندان از هر انسان شریفی که دستی در نظام قضایی و اجرایی استمداد کردم تا با بی‌طرفی و فارغ از جو سازی‌ها پرونده آنها را بازبینی کنند تا با ملاحظه انبوه تناقضات و گزارش‌های کذب در این پرونده، بلکه مانع از تداوم این ظلم بزرگ و نابخشودنی علیه آنان شوند. اما گویا دیگر حتی کور سویی از وجدان، انسانیت، شرافت و دینداری نمانده تا صدای مظلوم شنیده شود. گویا وقاحت گرفتن به ناحق جان آدمی از یاد رفته است. گویا دین رحمانی جایی در رفتار و کردار متولیان امور ندارد. گویا حتی مصلحت عمومی و منافع ملی کمترین جایگاهی در محاسبات کور دلان انسان‌ستیز ندارد.

تحمل این غم بزرگ برای خانواده همه آنان به ویژه مادر بیمار شهرام بسیار سخت و دشوار است. برای همه آنان آرزوی صبر و برای رفتگان طلب آمرزش مینمایم.