وضعیت ناقص‌سازی زنان در کردستان ایران + گفتگو

20:47 - 17 بهمن 1397
١٦ سال از زمانی می‌گذرد که ٦ فوریه به عنوان روز جهانی مبارزه با \"ناقص سازی زنان\" نامگذاری شده است. \"مثله کردن\" و \"ختنه \" نام‌های دیگر این معضل هستند.

سازمان ملل بریدن آلت جنسی تحت عنوان \"سنت و آیین\" و عمل ناقص‌سازی اندام جنسی را مصداق بارز \"شکنجه\" می‌داند. همچنین سازمان بهداشت جهانی هرگونه عمل جراحی بر روی بخش بیرونی اندام تناسلی زنان یا قطع بخشی از عضو و هرگونه جراحت ناشی از این عمل در قسمت درونی اندام تناسلی را مصداق \"ناقص‌سازی اندام جنسی زن\" می‌داند و از آن به عنوان یک دغدغه و نگرانی جهان شمول یاد می‌کند و مجموعه بهم پیوسته‌ای از عوامل اجتماعی و فرهنگی را در پیدایش و تداوم آن دخیل می داند.

هدف نهایى از انجام این عمل کاهش میل جنسی به عنوان اهرمی برای کنترل میل جنسی زنان بوده است.

در این گزارش نگاهی به وضعیت زنان ختنه شده در کردستان ایران‌ می‌اندازیم و همچنین در گفتگوی با فاطمه کریمی، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی در پاریس، که به مسائل زنان در کردستان ایران می‌پردازد و تاکنون تحقیققات خود را در دو کتاب با عنوان \" تراژدی تن\" در مورد ختنه زنان و \"چندهمسری\" نوشته است؛ لایه‌های پیامدهای این نوع خشونت را بررسی می‌کنیم.
آمارهای جهانی از ناقص‎سازی زنان:

گفته می شود در هر ده ثانیه، دختری را در نقطه‌ای از دنیا ختنه می‌کنند. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت بیش از ٢٠٠ میلیون دختر در ٣٠ کشور جهان این عمل دردناک را پشت سر گذاشته‌اند و با عوارض ناشی از آن دست و پنجه نرم می‌کنند و هر ساله بیش از ٣ میلیون دختر نیز در معرض خطر ناقص‌سازی جنسی قرار دارند، آفریقا در صدر جدول است.

نام ایران در سال ۲۰۱۴ به لیست کشورهایی که در آن ختنه زنان صورت می‌گیرد اضافه شده است.

آمارهای ناقص‌سازی زنان در ایران:

در ایران آمار رسمی از ناقص‌سازی زنان وجود ندارد.

فاطمه کریمی، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی در پاریس، وجود ختنه در کردستان را اینگونه بازگو می‌کند: \" ‌ختنه یکی از اقداماتی هست که متاسفانه در برخی از مناطق کردستان ایران و کردستان عراق انجام می‌شود، قبلا چنین تصور می‌شود که این اقدام مختص کشورهای آفریقایی است و هیچ تحقیقی روی این مسله صورت نگرفته بود اما طی ١٠ سال گذشته چند نفر از محقیق کرد در کردستان ایران و عراق به آن پرداختند.

\"\"فاطمه کریمی، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی در پاریس
وی ادامه می‌دهد: \"در کردستان ایران نوع اول و دوم انجام می‌گیرد و بیشتر در سن کودکی از ٥ تا ١٠ سالگی صورت می‌گیرد. اینک نیز در برخی مناطق وجود دارد، اما خوشبختانه به علت فعالیت‌های چند سال اخیر رسانه‌ها و فعالین مدنی و آگاهی خانواده‌ها میزان ختنه خیلی کمتر شده است.

مؤسس کمپین \"گام به گام تا توقف ناقص‌سازی جنسی زنان\" نیز شیوع ختنه دختران در جزیره قشم را بیشتر از سایر مناطق ایران می‌داند و می‌گوید در استان هرمزگان این عمل روی حدود ۶۰ تا ۸۰ درصد دختران انجام می‌گیرد. در کردستان نیز بسته به مناطق مختلف این عمل در حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد انجام می‌شود.

پژوهش‌های جدید در ایران نشان می‌دهند که هنوز هم در برخی از مناطق ایران ناقص‌سازی جنسی روی دختران و زنان انجام می‌شود.

در پژوهشی که طی ١٠ سال انجام گرفت و حدود ۴۰۰۰ نفر در استان‌های هرمزگان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و کردستان مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج آن در سال ١٣٩٤ منتشر شد نشان می‌دهد استان هرمزگان که بالاترین درصد ختنه دختران را به خودش اختصاص داده جزایر و مناطقی مثل میناب و پارسیان درصد زنان ختنه شده ۵۹ درصد است. از این ۵۹ درصد درصد بچه‌های زیر ۵ سال در حدود ۳۵ درصد است. در رتبه دوم استان کرمانشاه قرار می‌گیرد، در منطقه اورامانات و کردستان کرمانشاه که سنی مذهب هستند.

بعد از آن در استان کردستان است که بالاترین درصدی که ما به دست آوردیم ۴۶ درصد و پس از آن استان آذربایجان غربی با کمترین درصد حدود ۳۱ درصد است. این هم خب نسبت به شهرستان‌ها تفاوت پیدا می‌کند. در مناطقی که شیعه و سنی هستند قطع و وصل می‌شود.

اکنون کامیل احمدی نگارنده این تحقیق نگاه دیگری داشته به مناطقی که پیش از این در آنجا آمارگیری انجام داده است. کامیل احمدی در مورد گزارش جدید خود می‌گوید: خوشبختانه در خبرهای خوبی که به ما می‌رسد می‌بینیم که آمارها در حداقل سه استان غربی کشور به خوبی افت کرده. استان هرمزگان همچنان متاسفانه پیشگام و قهرمان در ختنه زنان در ایران است. ولی با این وجود در آنجا هم در بعضی مناطق شاهد کاهش آمار هستیم.
پیامد و عوارض ناقص‌سازی زنان بخصوص در کردستان ایران:

پیامدهای ناقص‌سازی زنان بسته به نوع بریدگی و اندازه آن است، عوارض کوتاه مدت و بلند مدت دارد، با توجه به اینکه در کردستان ساده‌ترین نوع ختنه انجام می‌گیرد از نظر جسمی در مراحل اولیه خونرویزی، درد، شوک و گاهی عفونت و در آینده ممکن است به درد در زمان پریودی و زایمان برای برخی منجر شود.

کم کردن میل جنسی نیز که هدف اصلی ناقص‌سازی زنان است از جمله عوارضی است که سال‌ها بعد نمود پیدا می‌کند و آن هم بسته به اندازه و عمق بریدگی. با توجه به اینکه این عمل به وسیله تیغ های غیر استاندارد و حتی تیغ ریش تراشی به صورت غیربهداشتی انجام می‌شود باعث از بین رفتن سنسورهای حساس زن شده و رضایت جنسی او را در زمان زناشویی مختل می کند. چراکه برداشتن کلیتوریس به عنوان عضوی که نقش زیادی در ایجاد لذت جنسی زنان ایفا می‌کند می‌تواند باعث محدود کردن رابطه جنسی در این زنان شود.

سالانه هزاران زن قربانی عمل قطع عضو جنسی می‌شوند. بخشی از مهم‌ترین اندام جنسی زن که یکی از اصلی‌ترین وظایف تحریک کنندگی را بر عهده دارد. در ایران بیشتر زنان قربانی، کلیتوریس خود را از دست می¬دهند. برای رسیدن زنان به اوج لذت جنسی و رضایت آنها از داشتن رابطه جنسی سالم با شریکشان، این عضو از اندام تناسلی زنان لازم و ضروری است. عدم وجود کلیتوریس در زنان رسیدن آنها به مرحله ارضای جنسی را با مشکل مواجه می‌کند. در حقیقت ختنه زنان تجربه‌ای را که حق مسلم زنان در لذت بردن بی دغدغه از رابطه جنسی با شریکشان هست، زیر سوال می‌برد.

همچنین پیامدهای روانی و اجتماعی ناشی از ختنه که کمتر به آنها پرداخته شده مهم هستند که از شروع ختنه آغاز و در ذهن و روان قربانیان باقی می‌ماند و بر رفتار و فرهنگ زنان و جامعه تاثیر می‌گذارد. این پیامدها با اضطراب و افسردگی و بی‌اعتمادی دختران ختنه شده به خانواده و جامعه آغاز می‌شود و با تفکر اینکه زنان حقی بر تن خود ندارد و همیشه تن و لذت‌های تنش ازآن دیگری است ادامه می‌ابند، بطوریکی درنبود آموزش و آگاهی درست تا پایان عمر با فرد ختنه شده باقی می‌ماند.

فاطمه کریمی، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی در پاریس، دراینباره معتقد است: \"دخترانی که در نوزادی ختنه می‌شوند چیزی یادشان نمی‌آیند اما دخترانی که بالای ٨ سال ختنه شده‌اند آن را به یاد دارند و بیشتر این افراد در مورد خشونت در هنگام ختنه صحبت می‌کنند، یعنی بدون اینکه درک و تعریفی علمی از خشونت داشته باشند این رفتار را خشونتی علیه خود می‌دانند، که بدون بیهوشی و وسایل بهداشتی چند زن دختر را محکم نگه داشته و شلوار وی را پایان کشیده و دختر را ختنه می‌کنند و این خشونتی آشکار است که قربانیان آن هرگز فراموشش نخواهند کرد. از دیگر سو به این دلیل که در فرهنگ این مناطق همیشه به دختران ختنه شده تلقین می‌شود که آنان دخترانی آرام، سربه‌زیر و مودب هستند و دختر را به این تلقین می‌رساند که میل جنسی ندارد و میل جنسیشان کم شده است.

اما علی‌رغم این خشونت آشکار، نمیتوان گفت زنانی که ختنه شده‌اند برای همیشه میل جنسیشان را از دست داده‌اند چون در زنان رابطه جنسی بیشتر یک رابطه احساسی هست و احساس عاطفی طرفین به یکدیگر و میزان دوست داشتن و احترام بر میزان تحریک پذیری که بیشتر در مغز زن اتفاق می‌افتد باعث می‌شود زن تحریک شود و این اشتباه است که بگویند تحریک‌پذیری زنان تنها از راه کلیتوریس اتفاق می‌افتد یعنی جایی که قطع می‌شود، بدن زنان برخلاف مردان از راه‌های مختلف تحریک می‌شود. خیلی از زنان می‌گویند چون ختنه شده‌ایم دیگر همه چیز تمام شده و اینقد این را به خود تلقین می‌کنند که دیگر تحریک نمی‌شوند در صورتیکه من با کسانی صحبت کردم که ختنه شدند و چون پارتنری خوب داشتند تحریک شده‌اند. پس این زنان در نهایت می‌توانند تحریک شوند و به ارضا برسند علی رغم تاثیر آشکار خشونت و تاثیر تصور زنان از خود که بدون هیچ دلیلی بدنشان ناقص شده و هیچ وقت از حافظه‌شان پاک نخواهد شد.

خیلی از این زنان احساس ناقص بدون بدنشان را دارند و احساس می‌کنند بدون هیچ دلیل خاصی می‌توانستند از تحریک بیشتری برخوردار باشند اما به دلیل قواعد و آداب رسوم اشتباهی که هیچ دلیل علمی نداشته است این زنان با یک خشونت آشکار مواجه شده‌اند که خیلی روی روحیه آنها تاثیر گذاشته است.

بعضی از زنان به طرز وحشتانکی ختنه شده و آلت جنسی آنها از فرم افتاده و به نظر خودشان زشت شده است، من با کسانی حرف زدم که می‌گفتند دوست نداریم و از ازدواج شرم داریم بخاطر زشت شدن اندام جسمی.

پس این خشونت‌های جسمی، روحی، حتی جنسی هم می‌تواند داشته باشد اما بیشترین تاثیر میزان تلقینی است که این زنان به خودشان می‌کنند در زمینه تحریک پذیری\" .

باتوجه به اینکه بدن زن با تعداد زیادی از کلیشه‌ها و فرهنگ‌های جنسی و جنسیتی تابو بوده و هست، ختنه هم مانند معظلی هم علت هم معلول این فرهنگ می‌شود. به این صورت که حرف زدن و پرداختن به ختنه از سوی قربانیان ختنه و دیگران مهم انگاشته نمی‌شود و تنها با اطلاع به اینکه کسی که ختنه شده میل جنسیش بکلی از بین رفته صورت مسله پاک و رها می‌شود، بطوریکه در رابطه زنانشویی اگر طرفین از رابطه رضایت نداشته باشند همیشه قربانی زن ختنه شده است و این خود به بسیاری دیگر از مسائل دامن زده در مورادی حتی چند همسری. از دیگر سو زن ختنه شده با این تفکر که دیگر میل جنسی ندارد و این را به خود تلقین می‌کند در بلند مدت واقعا به این باور می‌رسد که او میل جنسی ندارد و از برقراری رابطه اجتناب می‌کند. به همین دلیل آنچه مهم است و باید به آن پرداخته شود این است که قربانیان ختنه به علت این بریدگی شاید سختتر از دیگر زنان به میل و ارضا جنسی برسند و این بستگی به آگاهی این زنان و افراد جامعه از بدن و نیازهای بدن و چگونگی شناخت آن و بطور کل َشناخت تن زن و حق تن و نیازهای جنسی آن دارد.

پس باید زنان ختنه شده به اطلاعات، آگاهی و شناخت از بدن خود دست یابند و جامعه نیز نیاز به آگاهی در مورد حق بدن دارد که این مهم نیز با برنامه و آموزش به زنان و جامعه امکان پذیر است.

تاثیر آگاهی و آموزش برکاهش ناقص‎سازی زنان و عوارض آن:

مانند هر مسأله دیگری که به تمایلات جنسی مربوط می‌شود، ناقص‌سازی جنسی زنان نیز یک تابوست. زنان اغلب در سکوت رنج می‌برند و جوامع محلی به مضر بودن این عمل پی نمی‌برند. بالا بردن آگاهی در درون جوامع و به ویژه در میان خود زنان بسیار مهم است. فقدان اطلاعات یکی از چندین دلایلی است که زنان در دام ناقص‌سازی جنسی گرفتار می‌شوند.

اما با توجه به اینکه موضوع ختنه زنان بسیار پیچده است و ناشی از فرهنگی سنتی است که همیشه بدن زن و زن را سرکوب کرده و خود ختنه نیز به این فرهنگ دامن زده، آموزش و آگاهی در اینباره نیاز به ساز و کار کلان و برنامه‌ریزی ذولتی دارد برای کسب آگاهی صحیح از بدن و شناخت بدن و چگونگی برخورد با ختنه و قربانیان ختنه و کم کردن آسیب‌های آن هم برای زنان و هم برای جامعه، چرا که در غیر اینصورت دستیابی به آگاهی صحیح پروسه مبارزه با پپامدهای ختنه را طولانیتر می‌کند و در برخی موارد موجب ذستیابی به آگاهی‌های نادرست می‌شود.

فاطمه کریمی،در مورد چگونگی کار برمسئله ختنه زنان می‌گوید: \" قضیه ختنه آنقدر تابو بود و زمانی که میخواستم در موردش کار کنم حتی دوستای خودم که خود را فمنیست می‌دانستند و بیشتر کرد بودند من را منع می‌کردند، پس وقتی شروع کردم خیلی کار سختی بود، اما خوشبختانه اکنون درباره این مسله کار شده است. اوایل زنان خیلی خجالت می‌کشیدند در مورد بدنشان که ختنه شده حرف بزنند و در مورد تحریک‌پذیری و میل جنسی هیچ اطلاعاتی نداشتند و این تنها مختص به ختنه نبود و قضیه خیلی کلیتر بود که بدن زن همیشه تابو بوده است. زنی که بچه بوده ختنه شده، بهش تلقین شده که میل جنسیش را از دست داده است و دیگر بدون هیچ شناختی با این تفکر که میل جنسی ندارد وارد یک زندگی می‌شود با یک همسری که از او رابطه جنسی موفق می‌خواهد.

همچنین خیلی از مشکلات خانواده‌ها برمی‌گردد به تابو بودن بدن زن و رابطه جنسی و عدم شناخت از بدن مخصوصا در مورد زنان و این موجب مشکلات زنانشویی می‌شود که خیلی‌ها حتی حرف زدن در این رابطه را نیز تابو دانسته و در مورد آن نیز حرف نمیزننی که این خود نیز مشکلات را زیاد می‌کند. اینکه زنان نمی‌دانند بدنشان چی هست و رابطه جنسی موفق و صحیح چه جوری هست و ختنه نیز عدم آگاهی درباره رابطه جنسی را چند برابر می‌کند. این زنان هیچ آگاهی ندارند و ختنه شده‌اند و دیگر تمام و این زنان نمی‌پرسند که چه جوری می‌توانند رابطه جنسی موفقی داشته باشند اصلا جایی وجود ندارد که بپرسند و خوشبختانه الان این تابو شکسته شده و حرف زدن در این موارد وجود دارد بخصوص از طریق رسانه‌ها\".

در حال حاضر آگاهی و آموزش بسیاری از فعالین زن و تحقیقاتی که در این مناطق از سوی افراد بصورت مستقیم و مدت طولانی ادامه داَشته و همچنین افزایش میزان سواد در بین زنان و نسلی که این عمل را انجام می‌دانند اکنون جایگزین ندارند و بطورکل بالارفتن آگاهی از معضلات اجتماعی از طریق رسانه‌های اجتماعی و غیره همگی در روند کاهش این عمل نقش داشته‌اند.

آیا حکومت ایران به موضوع ناقص‌سازی زنان پرداخته است؟

این موضوع از سوی حکومت ایران هیچ گاه مورد اهمیت قرار نگرفته چراکه حتی آماری رسمی در این مورد وجود ندارد تا بتوانند برنامه‌های برای مقابل با آن و پیامدهایش اتخاذ کنند و همیشه به بهانه تفاوت‌های مذهبی بین شیعه و سنی که می‌توانند حساسیت برانگیز باشد و علمای اهل سنت به آن اعتراض‌کنند، حکومت ایران روی ناقص‌سازی زنان سرپوش گذاشته‌ است.
ختنه زنان در ایران بخصوص کردستان کاهش یافته است اما هیچ متولی مشخصی برای مقابله با این معضل و برنامه و سیاستی در این حوزه وجود ندارد چه برای کسانی که قرار است قربانی شوند و چ کسانی که قربانی شده‌اند.

محدودیت انجام اقدامات علمی ،پژوهشی و آماری در خصوص این موضوع از یکسو باعث شده که ختنه زنان به اندازه درجه اهمیت آن، منعکس نشود و هیچ نهاد دولتی تاکنون در حوزه زنان و کودکان مانند وزارت بهداشت و دفتر بانوان ریاست جمهوری به آن نپرداخته است، از دیگر سو اکنون اگرچه موضوع ترمیم دوباره کلیتوریس در برخی کشورها مطرح است، اما به گفته کارشناسان این شامل نوع اول و دوم نمی‌شود، اما از لحاظ آگاهی و آموزش تمام قربانیان ختنه نیاز به آموزشی جامع دارند برای شناخت صحیح از بدن خود که این نیز وطیفه اصلی دولت‌ها به شمار می‌رود.

وجه قانونی و حقوقی موضوع ناقص‌سازی زنان در ایران:

نبود قانون مشخص و متولی مستقیم برای مقابله با ختنه زنان در ایران باعث شده انجام این عمل جرم انگاری نشده و مجازات کیفری به دنبال نداشته باشد. همچنین اگر حکومت ایران به این سوال که ناقص‌سازی زنان معلولیت است جواب مثبت دهد باید برای ممنوعیت قانونی آن بطور مشخص اقدام کند.

به همین دلیل نبود قانونی مستقیم برای ختنه زنان در ایران باعث شده تاکنون در حوزه قوانین ناقص‌سازی اعضای بدن به آن پرداخت نشود، چرا که برای این امر باید شاکی خصوصی وجود داشته باشد و یک دختر هیچگاه از پدرومادر خود شکایت نمی‌کند و حکومت خود نیز به بهانه سنت و فرهنگ مسولیت آن را برعهده نگرفته و از آن سر باز زده، علاوه براین وجود یک قانون مشخص نیاز به پشتیبانی حکومت از قربانیان این معظل نیز دارد.

به گفته کامیل احمدی، جامعه‌شناس:\" اگر بخواهید در معیار حقوقی به ختنه زنان نگاه کنید، اولین دستگاهی که مسئول پاسخگویی است، ادارات و سازمان‌هایی مثل بهداشت و درمان، بهزیستی، آموزش و پرورش و قوه قضائیه هستند. این که در برخی مناطق، ‌به دلایلی روند ختنه زنان و کودکان کاهش پیدا می‌کند، بار مسئولیت قانونی را از روی سیستم و دولت برنمی‌دارد. آنچه که اتفاق می‌افتد هرچند رو به کاهش همچنان وجود دارد. و با این وجود باید با برنامه‌ریزی‌ها و بودجه گذاری‌ها از طریق دستگاه‌های مرتبط و با استفاده از تجربیات جهانی رویش کار کرد و در نهایت پاسخگو شد. نه این که در برابرش ساکت بمانید یا کتمان کنید یا موضوع را انکار کنید. \"

چرا زنان ناقص‌سازی جنسی می‌شوند؟

نکته قابل توجهی که ختنه زنان را به یک موضوع فراگیر تبدیل می‌کند، این است که این عمل مختص هیچ فرهنگ خاصی نیست و در نقاط مختلف دنیا فارغ از دین و مذهب اتفاق می‌افتد. اما در عین حال این عمل زمانی که به تاریخ ادیان رسیده، توجیه مذهبی هم پیدا کرده و برای تائید آن دلایل مذهبی تراشیده‌اند.

پروین ذبیحی یکی از فعالان حقوق زن در مریوان که کتابی درباره ختنه زنان در کردستان عراق را نیز ترجمه کرده، به ریشه‌های مذهبی در این زمینه اشاره می‌کند و می‌گوید \" برای بسیاری در کردستان، ختنه یک فریضه مذهبی است و این در میان سنی مذهب‌ها و شافعی مذهب‌ها، سنتی اسلامی تلقی می‌شود\".

همچنین فاطمه کریمی درباره باور به ختنه می‌گوید: \"ختنه با این باور که یک سنت اسلامی هست و کسی که ختنه نکند میل جنسیش زیاد است و با شرم و حیا نیست و راهیست برای کنترل میل جنسی زنان است در جامعه‌ای که ناموس پرست و ناموس محور است، انجام می‌گیرد. اینکه زنان رابطه جنسی نداشته باشند برایشان خیلی مهم است و اقدامی مانند ختنه دور از انتظار نیست و به سیستم پدرسالاری برمی‌گردد که از راه‌های مختلف تلاش می‌کند زنان، بدن، رفتار رومزه و هرچیزی را که به زنان ربط داردکنترل کند\".

وی ادامه می‌دهد:\"ختنه بیشتر توسط ماماهای محلی انجام می‌شود و روحانیون سنی نیز روی آن تاکید می‌کنندف پس در این مناطق ختنه بیشتر است. روحانیون سنی براساس احادیث که هست، معتقدند ختنه زنان سنت واجب است\".

ختنه دختران نه فقط میان مسلمانان و نه صرفا در خاورمیانه رایج است چنانچه ریشه های تاریخی آن به پیش از اسلام و میان آفریقاییان بر می‌گردد. در اینباره کامل احمدی جامعه‌شناس می‌گوید: \"نمی دانم واقعا مذهبی است، فرهنگ یا آداب و رسوم. اما در ایران خیلی بر مباحث دینی تاکید می‌کنند. می‌گویند سنت پیامبر و حضرت فاطمه است. دختر ختنه نشده ناپاک است دست به هرچه بزند آن را ناپاک می‌کند هر چه درست کند بی‌مزه است. دختر ختنه نشده بی‌حیا و بی‌چشم و رو است\".

چرا خود زنان ختنه را انجام می‌دهند؟

با اینکه عاملان ناقص‌سازی زنان خود زنان هستند، اما زنان تحت فشار نامریی مردسالاری قرار گرفته و تصمیم‌گیری می‌کنند.مردان به ندرت مستقیما در انجام آن نقش دارند. با این حال یکی از دلایل تداوم \"ختنه زنان\"، این است که بسیاری از زنان و دختران به دید یک شی نگریسته می‌شوند و مردان به آن‌ها دیدگاه مملوکی دارند. ناقص‌سازی جنسی زن افزایش ارزش زن قلمداد می‌شود. زنان باتوجه به عدم آگاهی برای بالابردن ارزش زنانه و پاسداری از فرهنگ و سنت به آن دست می‌زنند.

جامعه شناسان می‎گویند ختنه دختران عملی کاملا زنانه است: \"این زنان هستند که دختر را وادار می کنند. در حین عمل زنان حضور دارند. مردها بی‌تفاوت از کنار این قضیه می‌گذرند و به روی خودشان نمی‌آورند. یک سوال پیش می‌آید چرا زنان انقدر اصرار دارند؟ چرا مادران آنقدر اصرار دارند؟ در واقع یکی از پدیده‌هایی که در جوامع مردسالار وجود دارد این است که از زنان استفاده می‌شود تا مردسالاری را بازتولید کنند. خیلی وقت‌ها دیده می‌شود که مرد بخشی از قدرت خود را برای نظارت بر دیگران به زن‌ها منتقل می‌کند.
تنها تا زمانی زن می‌تواند قدرتمند باشد که هنجارهای مردانه را رعایت کند.

مادر باید دقیقا آنچه را که پدر می‌خواهد اعمال کند. این مادران هستند که بر مثله سازی بدن دختران خودشون تاکید می‌کنند تا آنچه را که مردان اصلا در موردش صحبت نمی کنند انجام دهند تا رضایت مردان را کسب کنند. خود زن‌ها هستند که آن را بازتولید می‌کنند.\"

تنظیم: کوچ